محوطه های باستانی سرخ دم لكی و سرخ دم لری به ترتیب در ۶ كیلومتری شمال غربی و ۱۰ كیلومتری جنوب شرقی كوهدشت در منطقه لكستان واقعند. نامگذاری این دو محوطه باستانی بنام لكی و لری بدلیل مجاورت آنان با دو روستای لك نشین سرخ دم و لرنشین خوشناموند است.
محوطه سرخ دم لكی در جلگه كوهدشت واقع در منطقه لكستان و به فاصله حدود ۶ كیلومتری شمال غربی شهرستان كوهدشت و درست در مقابل محوطه سرخ دم لری واقع شدهاست و نام خود رابه واسطه دهكدهای كوچك در دامنه خود دارد. مجموعه محوطه به شكل تراس بندیهایی طبیعی است كه با دستكاری بشر به شكل سازه پلكانی عظیمی در آمدهاست در سمت شمال غربی این مجموعه تراسها و سازههای معماری به فاصله ۳۰۰ متر از محوطه مركزی، آثاری از یك حصار یا دیوار بزرگ سنگی فرو ریخته دیده میشود كه راس ان تا قله كوه چنگری امتداد یافته.
محوطه سرخ دم لری نیز بر سینه كوهی در كنار دهكدهای به این نام در حدود ۱۰ كیلومتری جنوب شرقی كوهدشت لكستان واقع شده است. در این محوطه گذشته ازیك پرستشگاه، سازههایی اطراقگاهی نیز كشف شده است.
پرستشگاه سرخ دم لری در لایه دوم محوطه پیدا شده و سازهای احتمالا دو طبقه بوده كه طبقه اول از سنگ لاشههایی نا متساوی با ارتفاع زیاد و شامل دیوارهای اصلی و فرعی بوده است. بقایایی از خشت پخته و خام نیز دیده شده كه احتمالا برای ساخت طبقه دوم بوده است. نقشه كلی این بنا اطاقی مركزی بوده كه در آن سازهای شبیه یك آتشدان چلیپایی شكل از خشت ساخته شدهاست. این شكل چلیپایی در نقشه پرستشگاههای یافت شده در نوشیجان میتوان بازیافت. اطاق مركزی را چندین اطاق مستطیل و مربع شكل در میان گرفتهاست. گذشته از آن، این سازه نیز چون سازههای سرخ دم لكی از لاشه سنگهای نا متساوی ساخته شده.وجود تخته سنگهای مسطح و بزرگ در برخی ازورودیها، وجود سنگهای منظم با چیدمانی شبیه آجر چینی در ورودی برخی از اطاقها و افزودههایی شبیه پشتبند در كنار برخی از دیوارهای اصلی از آن جملهاست.
سوردم (سرخدم) لری در ۶ كیلومتری شرق شهرستان كوهدشت در دامنهی كوهی به همین نام واقع شدهاست. در دامنهی این كوه روستایی وجود دارد. ساكنان این روستا از طایفهی خوشناموند هستند و به گویش لری تكلم میكنند.
واژهی سوردم برای باستانشناسان جهان، نامی است آشنا و اشیای به دست آمده از آنجا زینتبخش موزههای بسیاری از كشورهاست. این منطقه را از آن جهت سرخدم نام نهادهاند كه خاكش سرخ میباشد. سور در لكی به معنی سرخ است.
روبهروی سرخدم لری، – با فاصلهی حدوداً ۱۲ كیلومتر- در خطی مستقیم، سرخدم لكی دیده میشود. ساكنان سوردم لكی همانطور كه از اسم منطقه برمیآید به گویش لكی تكلم میكنند.
این دو منطقهی باستانی كه اشیای گرانقیمتی از آنها به دست آمده است، بی شباهت به هم نیستند و ارتباطهایی با هم دارند. سالها پیش، اولین كسی كه در سرخدم لری حفاری كرد، دكتر اشمیت بود. اشمیت به طور اتفاقی با این محل و كیفیت آن آگاه شد. استاد ایزدپناه در این خصوص مینویسد:«[دكتر اشمیت] هنگامی كه برای تحقیق با هیئت خویش به قصد دنبالهی تحقیق قبلی خود از رومشگان وارد كوهدشت میشود، شب مهمان خانهی حاكم آنجا میشود. روستاییان سرخدم چند روز قبل از آن به حسب اتفاق چند مجسمهی برنزی هنگام شخم زدن مییابند و آنها را تسلیم حاكم وقت میكنند و او آنها را به دكتر اشمیت نشان میدهد. اشمیت پس از مشاهدهی اشیا تصمیم میگیرد در سرخدم به حفاری مشغول شود.» (آثار باستانی و تاریخی لرستان ج ا ص ۳۳۸، انتشارات آگاه)
گفتنی است دكتر اشمیت دو بار برای كاوش به طرهان مسافرت كرد. نخستین سفر در شهریور ماه ۱۳۱۴ و دومین سفر در بهار ۱۳۱۷ انجام شد. «بعضی از دانشمندان كه اشیای به دست آمده از “سرخدم” را مورد مطالعه قرار دادهاند، برآنند كه نیایشگاه سرخدم بهترین گواه برای بیان این است كه نفوذ آشوریان در میان هزارهی دوم و اول پیش از میلاد موجب استیلای سبك هنری آشور بر سبك لرستان گردیدهاند.»
به هر روی سرخدم یكی از محوطههای شناسایی تمدن گذشتهی ایران بودهاست. پلاكهای كوچك مفرغی نقشدار و پیكرههای مفرغی، آیینهها، سنجاقها، دسته سنگسابهای مفرغی، سنجاقهای دسته آهنی و بعضاً استخوانی و مهرهای استوانهای شكل از جمله اشیایی هستند كه از نیایشگاه سرخدم لری به دست آمدهاند.
در تاریخگذاری آثار معماری، اشیا و قبور، نظر بر این است كه قبور به دوران مفرغ میانه تعلق دارند و لایههای مختلف بقایای سكونت از قبل از ۱۲۰۰ ق. م آغاز و تا قرن هفتم ق. م ادامه مییابد. به طور كلی تعداد و محل نگهداری اشیای به دست آمده حاصل از فعالیت باستانشناسانی هیئت هلمز در سرخدم عبارتند از: موزهی ایران باستان ۱۱۳۰ شی. مؤسسهی شرقی شیكاگو ۳۹۱، نیویورك مؤسسهی آمریكایی هنر و باستانشناسی ایران ۳۸۱، احتمالاً موزهی دانشگاه فیلادلفیا ۱۷۴، نامعلوم ۱۴۲، موزهی متروپولتین ۳۳، گمشده ۳، تامیسون ۲، نیویورك مؤسسهی شرقی شیكاگو ۱، جمعاً ۲۲۶۰ اثر. كشف مقادیر بسیاری از اشیای موسوم به «مفرغ لرستان» اشمیت و همكارانش را به این باور سوق داد كه این بنا نیایشگاه بودهاست ولی مشغولیت مهمتر اشمیت در كاوشهای تخت جمشید مانع از بازگشت او به سرخدم و ادامهی كاوشها در این بنا شد. با آغاز جنگ جهانی دوم، كاوشهای هیئتهای خارجی در ایران تعطیل شد و گزارش كاوشهای اشمیت سالها پس از مرگ وی در سال ۱۹۸۹ از سوی مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیكاگو منتشر گردید.
طی این دههها كاربری و تاریخ دقیق بنای سرخدم لری و انتساب آن به واحدهای سیاسی-اجتماعی منطقه زاگرس، كه در كتیبههای آشوری به آنها اشارههای فراوان شدهاست، باستانشناسان و مورخان نظرات گوناگونی در خصوص آن ارایه كردند.
اكنون هیئتی متشكل از باستانشناسان ایرانی پس از ۷۱ سال به سرخدم لری بازگشتند تا این محوطهی باستانی را تعیین عرصه و حریم كنند. باستان شناسان پس از ۷۰ سال در منطقهی باستانی سرخدم لری كوهدشت در حال حفاری هستند.