حتما تا به حال اصطلاح سن طلایی به گوشتان خورده است این اصطلاح مربوط به روزهای به دنیا آمدن كودك تا سن ۱۵ سالگی و شروع تب و تاب نوجوانی می باشد . در كنار مهارتهای زندگی و كلاس زبان و كلاس موسیقی باید در این دوران به گردشگری كودكان نیز توجه كرد . باید در این سنین گردشگری را در كودك نهادینه كرد و به چشم یك مهارت و یا حتی بالاتر از آن به آن نگاه كرد چرا كه كودك در این دوران اگر با طبیعت و سفر آشنا شود در طول زندگی به آن احترام می گذارد و از آن لذت می برد . پس پایه و اساس گردشگری در سنین جوانی ، میانسالی ، یا حتی كهنسالی در این دوران شكل می گیرد .
در این دوران هر چیزی می تواند تهدیدی علیه صنعت گردشگری باشد. از سقوط یك بالگرد گرفته تا مسائل و منقاشات سیاسی و همه گیری یك ویروس می توان حكم چكشی را داشته باشد كه به تنگ بلورین و شكننده گردشگری وارد می شود و هر بار آن را معیوب می كند. اما این كه در روزهای آرام و خوب در زندگی ما باز هم صدای شكستن این تنگ بلورین به گوش می رسد را نمی توان تقصیر حوادث غیر مترقبه انداخت و این ما هستیم كه مقصر اصلی آسیب به صنعت گردشگری به حساب می آییم. گرچه این سوال پیش می آید كه چطور ما می توانیم یكی از متهمین ردیف اول آسیب رسانی به این صنعت هستیم. یكی از عوامل عمده آسیب رسانی این است كه ما همچنان به سفر و مناطقی كه به آن ها سفر می كنیم، به چشم یك كالای مصرفی نگاه می كنیم و انگار نمی دانیم كه درقبال نقاطی كه با آن ها سفر می كنیم وظایف بسیاری داریم؛ یكی از عمده وظایف ما برای نجات صنعت گردشگری این است كه از همین آغاز كودكان را با این صنعت آشنا كنیم و دست به كار رواج گردشگری كودك شویم. جدا از لذت هایی كه گردشگری برای كودكان پرشورمان می تواند داشته باشد، آشنایی آن ها با طبیعت و اهمیت حفظ محیط زیست است. در یكی از مدارس انگلستان، هر ساله رسم شده كه كودكانی كه تازه پا به مدرسه می گذارند در یك اردو گردشگری، درختی بكارند و خودشان تا روز آخر مدرسه از درخت خود، در هر نوبتی كه به گردشگری كودك می روند باید سری به درخت خود بزنند و به آن برسند. این كار تا جایی ادامه دارد كه كودك به صورت ناخودآگاه، دلبسته گیاه خود می شد و از زمان نوجوانی به بعد، انس عمیقی بین كودك و گیاه برقرار می شده است. ضمیر ناخودآگاه را دست كم نگیریم! ناخودآگاه انسان بدون رعایت منطق و تنها صرف عادت، كارهایی می كند كه شاید هیچ نیروی دیگری در جهان قدرت انجام آن را نداشته باشد. نام طبیعت با گردشگری گره خورده است و انسان نیز بدون طبیعت نمی تواند زنده بماند و زندگی كند.

كجای ایران است كه می توان آن را مكانی مناسب برای گردشگری كودك ندانست؟! از مازندارن و گیلان و شمال ایران تا جنوبی ترین نقطه این كشور پر از موقعیت های بالقوه گردشگری است كه باید با گام های پاك كودكان و مانوس شدن آن ها با طبیعت هر كدام از این شهرها، جانی دوباره به صنعت گردشگری و احیا این صنعت مظلوم، فصلی دوباره را شروع كرد. در حال حاضر، برای آشنا كردن كودكان با مفهوم گردشگری كودك، تورهای یك روزه متعددی بر پا شده و با تدابیری به اجرا درآمده است. تورهای مازندران، دریاچه الیمالات، چهاردانگه، مازندران، بابلسر و به نوبت تورهای دیگر در شهرهای دیگر ایران در دست اجرا است. هدف این برنامه، صرفا برنامه ریزی یك سفر عادی نیست و در واقع مفهوم گردشگری كودك به آشنایی كودكان با طبیعت و نحوه سفر كردن و تاب آوردن در شرایط آب و هوایی متفاوت و از همه مهم تر دیدن و شناختن زیبایی های این مرز و بوم است. گردشگری برای كودكان باید كمی متفاوت از سفر بردن و اردو بردن آن ها باشد. باید به كودكان اجازه داد كه در تورهای گردشگری، به كند و كاو بپردازند و حتی قدم هایی هر چند مطمئن را دور از بزرگ ترها بردارند و حس ویژه طبیعت را به تنهایی و به دور از محافظت هر لحظه ای از جانب بزرگ ترها تجربه كنند. طبیعت هم خالق است و هم خلاق و از آن جا كه همیشه ذاتی بخشنده داشته است می تواند هر دو حس نام برده را به كودكان انتقال دهد. جسارتی كه حس جستجوگری در كودكان به واسطه گردشگری داده می شود بسیار فراتر از فضاهای آموزشی و آزمایشگی است و این درست همان شاخصه ای است كه هر انسانی برای ادامه بقا چه در فضاهای شهری و بروز و چه در دل طبیعتی عاری از ساخته انسانی باید بیاموزد و چه بهتر كه این آموزش از همان سنین اولیه و خالص دوران كودكی انجام شود.
كودكی كه با گردشگری آشنایی دارد بهتر می تواند خود، محیط و كشورش را بشناسد و در نتیجه به هویت اصلی و ملی خود دست یابد. در این زمینه آشنایی كودك با میراث تاریخی نقش بسیار مهمی دارد، كودك با گذشته خودش آشنا شده و بهتر می تواند به آینده خود مسلط شود، آشنایی با هویت ملی در بسیاری از جنبه ها حتی در امنیت ملی تأثیر دارد. افزایش هوش هیجانی در كودك از دیگر نتایج فعالیت در حوزه گردشگری كودك است. هرچه كودك در معرفی مراودات و مناسبات اجتماعی قرار بگیرد هوش هیجانی او بهبود یافته و كنش و واكنش بهتری خواهد داشت.
فرهنگسازی در زمینه گردشگری و آشنایی كودكان و نوجوانان با میراث فرهنگی را یكی از موضوعات مهم تربیتی كودكان بیان كرد و آموزش و پرورش را در این زمینه مسئول دانست. ما نیاز به فرهنگسازی داریم و باید یك كار ریشهای كنیم كه در این میان آموزش و پرورش نقش اساسی و مهمی دارد. امروزه بیش از هر زمان دیگر فقدان تورهای گردشگری برای كودكان و نوجوانان در رده های سنی مختلف حس می شود.
تغییر سبك زندگی در ایران، تبدیل خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای، رشد فزاینده مهاجرت و شهرنشینی، گسترش آپارتمان نشینی، فقر حركتی كودكان و پدیده ای به نام «سندرم دوری از طبیعت» و بسیاری عوامل دیگر كه موجب شكل گیری نیازی در جامعه شده است كه ایده سفر و به ویژه طبیعت گردی كودكان را به راهی برای رفع گوشه ای از این دست نیازها تبدیل كرد.
یكی از موارد مهم در توسعه گردشگری، برنامهریزی درخصوص رفع نیازهای گردشگران است. در این میان كودكان و نوجوانان در هنگام سفر از یك سو نیازهائی دارند كه باید توسط متصدیان برگزاری تورها دیده شود و از سوی دیگر در برگزاری هرگونه تور به ویژه تورهای فرهنگی و طبیعت گردی باید تلاش كرد مطابق با نیازهای آنان در اماكنی همچون طبیعت و یا موزه ها و آثار تاریخی، شرایطی را همچون روایتگری از وقایع و رخدادهای مهم و یا طراحی قصه و بازی، نقاشی یا مجسمه بازی برای تمركز بر هوش دیداری كودكان ایجاد كرد، زیرا در عصر حاضر كودكان و نوجوانان سهم بالایی از مصرف سرانه درآمد خانواده را به خود اختصاص می دهند و از طرفی دیگر به دلیل تاثیر زیادی كه بر نظر والدین دارند می توانند نه تنها در انتخاب مقصد سفر بلكه بر فعالیتهای برنامههای مقصد نیز تاثیر بگذارند و این در حالی است كه جدای از این موارد، مرحله رشد و نمو و شكلگیری هویت فردی و اجتماعی انسان در دوران كودكی اتفاق میافتد.
از نگاه سازمان بینالمللی یونیسف، گردشگری كودك و نوجوان، نوعی از گردشگری است كه نیازهای توسعه و پیشرفت كودكان مثل نیازهای اجتماعی و ذهنی در سنین مختلف را هدف قرار می دهد.
امروزه كودكان و نوجوانان بیش از هر زمان دیگر نسبت به زمانهای گذشته ،نیاز به كشف و تجربه زیباییهای جهان هستی دارند لذا گردش و سفر میتواند پاسخ بسیاری از سوالات بی پایان آنها را بدهد. و این در حالی است كه با تغییر در زندگی شهرنشینی و به ویژه گسترش آپارتمان نشینی و محدودیت فعالیت كودكان و نوجوانان به نسبت هم سن و سالان خود در نسلهای قبل و پناه آوردن روز افزون و بی حد و مرز آنان به دنیای مجازی، هم اینك بیشتر از هر زمان دیگر فقدان برگزاری تورهای گردشگری كودك و نوجوان احساس می شود.

حال در راستای برگزاری این تورها در كشورمان باید چند نكته را در نظر داشت:
– درحال حاضر نیاز وافری به تاسیس مدارس طبیعت گردی و آشنایی با مواهب طبیعی با همكاری وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی و وزارت آموزش و پرورش وجود دارد.
– درصورت نبود امكان تحقق این امر در كوتاه مدت به نظر می رسد نیازمند طراحی تعیین سرفصلهای آموزشی ویژه برگزاری كارگاههای تخصصی در این امر برای كودكان و نوجوانان با همكاری دو وزارتخانه به ویژه در ایامی كه مدارس فاقد ساعتهای درسی خاصی هستند هستیم. زیرا شواهد نشان دهنده آن است كه در بسیاری از موارد مدارس دارای ساعات آزاد هستند كه با كلاسهای تقویتی و یا ورزشی ساعات آزاد موجود جبران می شود.
– در كنار برگزاری كارگاههای شناسایی طبیعت پیشنهاد می شود ،دو وزارتخانه با برنامه ریزی علمی به سمت برگزاری تورهایی با عنوان فامیلی تور (خانواده همراه كودكان) همانند تورهای تماشای حیوانات و غذا دادن به آنها و یا بازدید از پارك های علمی حركت كنند كه این مهم می تواند همچنین با جلب همكاری دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی و كانونهای پرورش فكری انجام شود.
– همانگونه كه میدانیم در كشور ما، مراكز گردشگری متنوعی اعم از :فرهنگی ،تاریخی اكوتوریسم و مذهبی وجود دارد كه متاسفانه عمدتا زیرساختهای بازدید از آنها، عمدتا برای بزرگسالان فراهم آمده، لذا سؤالی كه در اینجا مطرح است این است كه كدامیك از جاذبه های فرهنگی ما برای بازدید و كسب تجربه، سنین ۸ تا ۱۳ سال مناسب است؟
با در نظر گرفتن مباحثی كه در بالا ذكر شد چنین به نظر میرسد درحال حاضر صنعت نوپای گردشگری و جاذبه های كشور ما در حقیقت مقاصد دوستدار كودك و نوجوان نیستند، لذا گردشگری ما برای كودكان جذاب نیست. با این وصف همانگونه كه ذكر شد نظر فرزندان بر والدین اغلب غالب بوده و آنها خانواده را راضی می كنند كه زودتر مقصد سفر را ترك كنند و همین موضوع نه تنها باعث كاهش ضریب اشغال واحدهای اقامتی در مقاصد سفر می گردد بلكه درصد ماندگاری گردشگر داخلی و خارجی را نیز كاهش می دهد.
– بهنظر میرسد یكی از راهكارهای توسعه گردشگری كودك در مقاصد مختلف سفر، ایجاد زیر ساخت های این نوع گردشگری با نگاه بلندمدت در پاركها، مراكز خرید پیرامون جاذبههای گردشگری و بناهای تاریخی و بخصوص در طبیعت بكر كشورمان متناسب با نیازهای آنها است كه در این میان می توان به تجارب كشورهای مختلف در این زمینه همانند دیزی لند در هنگكنگ ،شهر بچه ها در ایالت دبی (امارات متحده عربی) و یا پارك كیدزانیا و دلنیاریوم در استانبول (تركیه) و باغ گیاه شناسی در گوانجو (چین) اشاره كرد.
ایجاد این جاذبه ها ضمن رشد خلاقیت و كمك به تكوین هویت و استقلال كودكان و نوجوانان و افزایش و بهبود هوش هیجانی آنها می تواند سهم موثری در اشتغالزایی و ارزآوری برای مقاصد مختلف گردشگری از جمله كشورمان ایران ایفا نماید.
بنابراین با ایجاد زیر ساختهای مناسب و سپس اطلاع رسانی صحیح و بازاریابی هدفمند می توان ضمن جذب بسیاری از گردشگرانی كه با كودكان خود به سفر میروند، جایگاه این نوع گردشگری را در ایران ارتقا بخشید، تا از این طریق ضمن اندیشیدن به فتح بازارهای جدید، موجب اشتغالزایی و ارز آوری برای كشور در ایام پساكرونا شود.
