آرامگاه ملك المتكلمین در تهران ، خیابان كمالی، خیابان مخصوص در محدودهی مركزی شهر تهران، بنبست شهید سیدمحمد ابراهیمی، درست در كنار یكی از ورودیهای بیمارستان لقمان، در آبی رنگی قرار دارد كه در ظاهر فقط شبیه خانهای فرسوده است، اما پشت این در، پنج نفر از جمله دو مبارز دورهی مشروطه دفن شدهاند
آرامگاه «صوراسرافیل»، «ملكالمتكلمین» و برادر او در حیاط خانه و مهدی ملكزاده فرزند ملكالمتكلمین و همسرش خدیجهسلطان در زیرزمین خانه بوده، زیرزمینی كه حالا با آواری از آجر و سیمان پر شده است. در حیاط خانه و در كنار وسایل انبارشدهی سرایدار نیز آجرهای ریختهشده از سایبانی جمع شده كه برای محافظت از قبر دو روزنامهنگار ایجاد شده بود تا از نور آفتاب و برف و باران مصون بماند، اما حالا خود بلای جان قبرها شده است.
میگویند این خانه در گذشته، بزرگتر بوده، اما در سالهای پیش، بیمارستان لقمان با تصرف بخشهایی از آن، اقدام به ساختوساز در اطراف خانه كرده و اكنون فقط مساحتی حدود ۵۰ متر بهعنوان آرامگاه این پنج نفر باقی مانده است.
خانه باغشاه كه قبور آنچه شهدای قلم مشروطه میخوانند در آنجا واقع شده، بیشتر به وجود قبر “ملكالمتكلمین” معروف است. میرزا نصرالله بهشتی معروف به ملك المتكلمین، از خطبای مشهور دوره مشروطیت بهشمار میرفت. وی بعد از دوره استبداد صغیر، به همراه میرزا جهانگیرخان شیرازی (صور اسرافیل) به این محل دعوت و بهدستور محمد علی شاه قاجار، اعدام شدند.
آنچه ملك المتكلمین را با ماجرای مشروطیت پیوند میزند، انجمن «باغ میكده» بود كه توسط برخی بابیمسلكها برای مقابله با قاجاریه تأسیس شده بود. عنوان بابی به پیروان علیمحمد باب اطلاق میشد. وی از طلاب حوزه علمیه كربلا بود كه نزد شیخ كاظم رشتی بنیانگذار فرقه شیخیه مدتی درس خوانده بود. در بوشهر در دیدار با بریتانیاییها تصمیم میگیرد به شیراز آمده و ادعای ارتباط با امام زمان را كند، و خود را “بابِ” امام زمان مینامد و پس از مدتی ادعا میكند مهدی موعود است.
علیمحمد باب بهخاطر فساد عقیده و بهاغتشاش كشاندن شهرها توسط هوادارانش و بعد از مناظرهای كه بین او و علمای تبریز انجام شد و بیسوادیاش اثبات گردید، اعدام شد. بعد از اعدام باب، میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل و برادر او حسینعلی بهاء، هركدام طرفداران باب را بهسمت خود جذب كردند. میرزا یحیی نوری به قبرس تبعید شد و «حسینعلی بهاء» بنیانگذار فرقه بهائیه به عكا از اراضی اشغالی قدس تبعید شد و همانجا فوت كرد.

از آن زمان پیروان این دو فرقه كه به ازلیها و بهاییها معروف بودند، سعی كردند زندگی مخفیانهای داشته باشند و برای از بین بردن سلسله قاجاریه تلاش كنند. كشته شدن علیمحمد باب در سال ۱۲۶۶ بهدستور امیركبیر و با حمایت ناصرالدینشاه، دشمنی بابیان را با خاندان قاجار كه آن را رجعت “بنیامیه” میدانستند، عمیقتر كرد.
البته هدف ما از این نوشتار تطهیر خیانتها و اشتباهات شاهان قاجار نیست، اما دشمنی ازلیها و بابیها در این برهه از تاریخ ایران با قاجاریه، نه بهخاطر اشتباهات و ظلم و ستم آنها علیه مردم ایران، بلكه بهخاطر مبارزه شاهان قاجار با عقاید ضاله رهبران این فرقه بوده است.
نورالدین چهاردهی بهنقل از پیروان صبح ازل گفته است “این ناچیز از بزرگان ازلیها و بهائیها شنیده است كه باب و افرادش، همگی درصدد تغییر رژیم قاجاریه بوده و بهجای آن، تمامی قوای خود را مصروف برپا شدن حكومت “بیانی” (نام كتاب مقدس بابیها) كرده بودند و اگر میرزا تقیخان امیركبیر نبود، مسلماً به مقصود خود میرسیدند”.

با شروع انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۴ شمسی كه پیشقراولان آن دو سید مجتهد تهران یعنی آیات سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی و مجتهد اول تهران شهید شیخ فضلالله نوری بودند و حمایت مراجع نجف اشرف آخوند خراسانی و میرزای نائینی را بهدنبال داشت، بابیها و ازلیها شرایط را مناسب دیدند كه به این بهانه حكومت قاجار را تغییر دهند.
همانطور كه اشاره شد، انجمن باغ میكده، با هدف ضدیت با قاجار توسط پیروان باب تشكیل شده بود. مهدی ملكزاده فرزند ملك المتكلمین، در كتاب تاریخ مشروطیت، اسامی برخی بابیهای جلسه باغ میكده را برمیشمرد كه برخی از آنها بهشرح زیر است:
“سید جمال واعظ، یحیی دولتآبادی، میرزا حسن برادر صدرالعلما، حاج میرزا علیمحمد دولتآبادی، سید اسدالله خرقانی، حاج شیخ مهدی كاشی، میرزا جهانگیر شیرازی و… . ریاست جلسه هم با شیخ محمدمهدی كاشانی بود كه از بابیان بلندمرتبه بهشمار میرفت”.
مسئله نفوذ ازلیها در نهضت مشروطیت را نهتنها مورخان مسلمان ذكر كردهاند، بلكه تاریخنگاران غیرمسلمان نیز بر آن صحه گذاشتهاند، برای مثال، احمد كسروی درباره نقش ازلیان در مشروطیت میگوید: در جنبش مشروطه ازلیان پا به میدان نهادند”. (تاریخ مشروطه ایران، انتشارات امیركبیر، ص۲۹۱)
ادوارد براون كه یكی از بابپژوهان معروف است در كتابش ملك المتكلمین و میرزا جهانگیر خان شیرازی (صور اسرافیل) را میان بابیان مشروطهخواه ذكر كرده است.
نورالدین چهاردهی نیز از ملكالمتكلمین بهعنوان بزرگان بابیه یاد كرده است. فریدون آدمیت نیز از ملك المتكلمین و سید جمال واعظ بهعنوان “ازلیمشرب” یاد كرده است.
متأسفانه برخی از تاریخنگاران عصر مشروطه مانند مهدی ملكزاده كه از پیروان بهائیت بود، در كتابش از این گروه با عنوان “اقلیت روشنفكر” یاد میكنند كه موجب شده شخصیت ازلیها در نهضت مشروطه مكتوم بماند، در واقع هدف این اشخاص از حضور در این نهضت، نه مشروطهطلبی بلكه برهم زدن اوضاع و برپایی حكومت بابیه بود.

برای مثال ملكالمتكلمین، در عین اینكه با مشروطهخواهان ارتباط داشت، با ظلالسلطان كه یك شاهزاده مستبد قاجاری است دوست بود و با سالارالدوله كه چهره مستبد قاجاری است هم ارتباط تنگاتنگی برقرار كرد.
یكی از دلایل مخالفتهای شیخ فضلالله نوری كه خود از بنیانگذاران مشروطه بود، نفوذ این افراد در صفوف نهضت است. در بحثی كه میان شیخ فضلالله و سید عبدالله بهبهانی در حرم شهر ری صورت میگیرد، وی از سید میخواهد تا بابیها و فراماسونها از مجلس وقت اخراج شوند.
ناظمالاسلام كرمانی نویسنده كتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» نیز مینویسد: “ملكالمتكلمین دلش برای مشروطه نسوخته بود؛ دخل میخواست و الّا وقت كشتن نمیگفت “اگر شاه مرا نگاه دارد از وجودم نفع خواهد برد…”، و اگر مشروطهطلب واقعی بود، برای ظلالسلطان و سالارالدوله جان نمیكند؛ و اگر مشروطهخواه بود، در عرض دو سال، بیست هزار تومان ملك نمیخرید و كذا سیدجمال…”. (تاریخ بیداری ایرانیان، ج۴، ص۲۰۶)
یكی دیگر از جنبههای مغفول زندگی ملكالمتكلمین ارتباط او با “اردشیر جی” یا همان اردشیر ریپورتر، جاسوس وقت انگلستان در ایران بود. اردشیر جی، وی را جزو دوستان خوب خودش معرفی كرده و وابستگیاش به انگلستان كاملاً مشهود است

هرچند حفظ یك خانه تاریخی كه دربردارنده بخشی از تاریخ ایران است امری پسندیده است، اما در حالی كه بسیاری از ابنیه تاریخی و فرهنگی در تهران و سایر شهرها در معرض بیتوجهی و تخریب قرار دارد و در هفتههای گذشته شاهد سوختن بخشی از اسناد دكتر مصدق و آیتالله كاشانی در آتشسوزی میدان حسنآباد بودیم، اصرار شورای شهر بر حفظ مقبره دو شخصیت وابسته به فرقههای ضاله و یا برپا كردن مجسمه یكی از آنها، در حالی كه تندیس بسیاری از بزرگان فرهنگ و سیاست كشور هنوز ساخته نشده، چهمعنایی دارد؟
در حالیكه عمده مورخان بر وابستگی خفتگان در قبور باغشاه به فرقه ضاله بابیه اتفاق نظر دارند، استفاده از آیه “ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً” بر سنگ مزار آنها وهن جایگاه شهادت است و انتظار میرود شورای شهر تهران نسبت به بازسازی مزار شهدای قیام ۳۰ تیر كه در حال نابودی است یا ترمیم سنگ مزار شهدای دفاع مقدس اهتمام داشته باشند.
پیش از انقلاب ۱۳۵۷ تندیسی از او در میدان حسنآباد تهران برپا بود كه به علتی نامشخص به انبار پارك شهر انتقال یافت. پس از چندی كه آهنگ برپایی دوباره آن برخاست، روشن شد كه تندیس ناپدید شدهاست
