آرامگاه شیخ ابواسحاق كازرونی در باغ كوچكی در شرق شهر كازرون قرار گرفته است . گویند تا دویست سال پس از وفات وی شمعی مدام بر در سرای شیخ میسوخته است كه بعدها به دلایلی توسط خواجه نصیر طوسی خاموش گردید. هماكنون آرامگاه وی محل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری كازرون است.
ابواسحاق ابراهیم (زاده ۹۶۳ میلادی برابر ۳۵۲ هجری قمری در كازرون، مرگ ۱۰۲۳ میلادی برابر ۴۲۶ هجری قمری) شیخ سلسله كازرونیه و از صوفیان اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری است. شیخ ابواسحاق پسر شهریار پسر زادانفرخ پسر خورشید كازرونی معروف به (شیخ مرشد) بود.
در سال سیصد و پنجاه و دو هجری در خانواده ای از قبیله سلمان فرزندی مسلمان به نام ابواسحاق قدم به عرصه وجود نهاد كه بعدها از اكابر عرفای نیمه دوم قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم و مورد توجه عرفا و مورخین و تذكره نویسان ایران و حتی مستشرقین معاصر گردید. ابواسحاق از خویشاوندان سلمان فارسی بود. پدرش شهریار مردی پیشهور بود، مادرش بانویه نام داشت. ابو اسحاق تهی دست بود و روزها به پیشهوری و صبح ها قبل از شروع به كار به تحقیق علوم دینی و قرآن میپرداخت.
در پانزده سالگی به ملك عرفا قدم نهاد و در سال سیصد و هشتاد و هشت به زیارت مكه رفت. وی در كازرون و حوالی آن اماكن و خانقاههای متعددی ساخت و در آن اماكن از فقرا پذیرایی و با زرتشتیان مباحثه و مناظره میكرد. در آن زمان به جز تعداد معدودی بقیه پیرو آیین زرتشت و دارای آتشكدههای باشكو هی بودند. گفته شده كه بیش از بیست و چهار هزار نفر از زرتشتیان و یهودیان كشته و بقیه توسط او مسلمان شدند و به همین جهت به شیخ مرشد معروف شد.
در سال سیصدو هفتاد و یك ، مسجد بزرگی ساخت كه با پایان آن شهر كازرون وضعیتی دیگر به خود گرفت.همواره و در همه جا با طوایف زرتشتیان ، مبارزه میكرد. به یكی از افرادش برای سپاهی مأموریت داد و در اثر جنگهای پی در پی به شیخ غازی (جنگجو) معروف شد. گویند گاه میشد كه ده هزار مسلمان از اطراف و اكناف شهر در مجلس وی حاضر شده و با كمك او به جنگ با زرتشتیان و كشتار آنها میپرداختند.

در هر كدام از دهات كازرون كاروانسرایی بود كه به وسیله یاران او اداره میشد. او با شیخ ابوسعید ابوالخیر نیز مكاتباتی داشت. گفته میشود كه وی در پاكستان و هندوستان و تركیه طرفدارانی داشتهاست. فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه سیرت نامه اوست كه در ابتدای قرن ششم قمری به زبان عربی توسط ابوبكر محمد نوشته شده و در قرن هشتم توسط محمود بن عثمان ترجمه شدهاست.
مریدان
از معروفترین مریدان وی در قرون بعد میتوان به امینالدین بلیانی (شاعر و عارف قرن هفتم و هشتم) و خواجوی كرمانی (شاعر قرن هفتم و هشتم) اشاره كرد.