ریپورتاژ آگهی
جشن تیرما سیزده شو یا جشن تیرگان مازندران

جشن تیرما سیزده شو یا جشن تیرگان مازندران

استان مازندران، استانی سرسبز و بكر با جادبه های طبیعی و تاریخی متعدد خود وانواع غذاها، نان ها و شیرینی های محلی، استانی توریستی و گردشگری می باشد.
  • 1400/12/18
  • استان : مازندران
  • شهر : ساري
  • دسته : آداب محلی ایران
آدرس : استان مازندران, ساری
تلفن : 66059000-021

استان مازندران، استانی سرسبز و بكر با جادبه های طبیعی و تاریخی متعدد خود وانواع غذاها، نان ها و شیرینی های محلی، استانی توریستی و گردشگری می باشد.
در این استان رسم و رسوم های زیادی وجود دارد كه یكی از این آیین ها، جشن تیرماسیزده شو می باشد كه بسیار جالب و جذاب است و همچنان این جشن برپا می شود و اگر شما به شركت در این جشن زیبا علاقه مند هستید می توانید با سفر به این استان و در زمان آبان ماه، در این جشن شركت كرده و لذت ببرید.

جشن تیرما سیزده شو (تیرماسیزّه شو) یا جشن تیرگان تنها بازمانده ی جشن های ماهانه ی ایران باستان كه توسط مردم مازندران همچنان برگزار می شود و به حیات خود ادامه می دهد.
تیرماه سیزده شو از جشن های محلی مازندرانی هاست كه قدمتی بسیار دارد و تاریخ آن به زمان های دور باز می گردد.

جشن تیرما سیزده شو یا جشن تیرگان مازندران-HFU3XeAMdO

در گاه شمار ایرانی هر یك از روز های ماه نام ویژه ای داشت كه در بین این اسامی ماه های دوازده گانه نیز بود و ایرانیان زمانی كه نام روز و ماه با هم مصادف می شد به جشن و پایكوبی می پرداختند برای مثال روز نخست هر ماه اورمزد ،دوم هر ماه بهمن ، سوم هر ماه اردیبهشت ، هفتم هر ماه امرداد ، روز دهم هر ماه مهر و روز سیزدهم هرماه تیر نام داشت.
جشن تیرما سیزده شو یا جشن تیرگان مصادف است با جشنی كه در سیزدهم ماه تیر ایرانیان برگزار می كردند و این جشن در مازندران اكثرا در روستاها و دهستان هایی مثل لاویج با اجرای كم و بیش مراسمات برگزار میشود.

در مورد فلسفه جشن تیرماه سیزده شو دلایل مختلفی بیان شده است كه از معروف ترین آن ها می توان به پیروزی كاوه بر ضحاك، گرامیداشت روز پرتاب شدن تیر از كمان آرش و تعیین مرزهای ایران زمین در جنگ با تورانیان، جشن تیرگان و حتی شب تولد حضرت علی اشاره كرد. در این میان اما روایت پرتاب تیر آرش و جشن تیرگان از بقیه معتبرتر و محتمل تر است. خاستگاه اصلی این جشن سرزمین طبرستان (مازندران و گلستان كنونی) بوده و در هر محله، روستا و شهر با آداب و رسوم و فرهنگ خاص آن مكان برگزار می شده است.

آیین تیرماه سیزده شو شامل مراسم هایی مانند لال شو، خواندن اشعار، خوردن خوراكی های سیزده گانه، پوشیدن لباس های نو و دعای خیر و بركت برای یك سال اعضای خانه، محصول و دارایی شان می شود و در زمان های قدیم در میان مردم طبرستان طرفداران بسیاری داشت. البته در سالیان اخیر این سنت زیبا و شاد رو به فراموشی رفته و به جز در مناطق روستایی، آن هم به صورت خیلی محدود، اثری از برگزاری آن دیده نمی شود. زمان اجرای این مراسم بستگی به تعداد افراد یك روستا یا محله داشت كه معمولا از ۳ تا ۸ ساعت طول می كشید. اگر هم می خواستند این جشن را با تمام جزییات برگزار كنند، ممكن بود زمان آن تا نیمه های صبح روز بعد ادامه پیدا كند. بر اساس گفته های مسوولان میراث فرهنگی استان مازندران، جشن تیرماه سیزده شو قدمتی ۳ هزار ساله دارد و این یكی از دلایلی بوده كه سبب شده تا جشن در سال ۱۳۹۱ در فهرست میراث ناملموس ایران به ثبت برسد. در سال های اخیر تلاش هایی برای احیای این جشن زیبا در مازندران صورت گرفته است تا از به فراموش رفتن همیشگی آن جلوگیری شود

شب نشینی تیرما سیزده شو:

یكی از بخش های جذاب این جشن بزرگ شب نشینی و دور هم جمع شدن خانواده ها است كه به بازی و شادی شب زیبایی را برای خود در كنار یكدیگر می سازند معمولا در این مراسمات با پشته زیك ، حلوا ، كسمه ، انار ، ازگل و سیب سرخ از مهمانان پذیرایی میكنند و غذای محلی “كیی كشك” درست كرده و با هم سر سفره میخورند . معمولا تلاش بر این بوده تا تنوع خوراكی ها به عدد سیزده برسد.

مراسم قبل از برگزاری جشن تیرماه سیزده:

یك روز مانده به شب برگزاری جشن تیرماه سیزده، خانواده ای كه پسرشان، نامزدی اختیار كرده است، به فكر سیزدهی می افتد تا داماد، آن را در شب جشن به عروس خود هدیه دهد. سیزدهی هدیه ای است كه شامل سیب، به، انار، سنجد، انگور، پرتقال، فندق، گردو، بادام، پسته، نخود، كشمش، انجیر، خرما، قند و چای، سقز، باقالای پخته و …. به اضافه شلوار (تنبان) و یك جفت كفش یا گالش (كلوش یا گلوش) می شود. علاوه بر این هدیه، در برخی مناطق خانواده داماد، یك قواره پارچه نیز برای عروس تهیه می كنند. كشاورزان نیز بر این عقیده هستند كه كارهای كشاورزی شان باید تا شب قبل از تیرماه سیزده به اتمام برسد و به هنگام برگزاری جشن كار ناتمامی نداشته باشند
در محل هایی از مازندران، مردم در شب برگزاری جشن مشعل یا سوچو روشن كرده و به استقبال آن می روند. مردم سوادكوه اعتقاد دارند كه در شامگاه تیرماه سیزده، یك لحظه تمام آب های جهان راكد می شود و اگر كسی بتواند این لحظه را با چشم خود ببیند و چیزی در آب بیندازد، آن شی تبدیل به طلا می شود. آنها همچنین بر این باور هستند كه این شب، تنها شبی است كه اسب ها چشم هایشان را می بندند و می خوابند. این باورها می تواند به ریشه های تیشتری این جشن اشاره داشته باشد
در برخی مناطق، لال، شخصی كه اصلی ترین بخش جشن را برگزار می كند و در طول مراسم نباید صحبت كند، غروب روز دوازدهم تیر (۱۱ آبان)، در آب رودخانه ای سرد شنا می كند تا از شدت سرما زبانش بند آمده و نتواند در طول جشن حرفی بزند
در همین وقت (غروب روز ۱۲ تیر)، لال مارها به جنگل های اطراف محل زندگی خود رفته و شاخه های نازكی از چوب كه اغلب تركه هایی به طول ۵۰ تا ۲۰۰ سانتی متر هستند را انتخاب می كنند. به این چوب كه از درخت ” توت ” تهیه می شود، توت “شیش” یا “توت شیشك” می گویند و رایج ترین جنس تركه در كل مازندران است. در سوادكوه بیشتر اوقات این تركه ها از درختی به نام “شنگ” تهیه می شود كه دلیل این انتخاب صاف و بی گره بودن چوب آن است. در تنكابن “شیش‌ها” از درخت “شمشاد” یا “به” انتخاب می شود و در برخی مناطق نیز از چوب درخت داغ‌داغان (ته‌دانه) برای ساخت شیش استفاده می كنند

مراسم شب تیرماه سیزده شو:

در شب تیرماه سیزده، مادربزرگ ها نوه های بازیگوششان را به دور خود جمع می كردند و از آنها می خواستند تا داد و بیداد و شیطانی نكنند. دلیل آن را این گونه می گویند كه ” امشب تیرما سیزده شو است، پلنگ پیر از جنگل پایین می آید، در كنار رودخانه ها و محل ها می چرخد و به دنبال بچه هایی كه شیطانی می كنند می گردد. هر كسی را كه پیدا كند، با خود می برد و در جنگل می خورد.” این داستان در بچه ها اثر می گذاشت و بچه ها ساكت و بی سروصدا می نشستند و سیزدهی خود را می خوردند

شال اندازی:

یكی از مراسمات جالب در تیرما سیزه شو مراسم شال اندازی یا دستمال اندازی است
در این مراسم نوجوان ها در دسته های پنج نفره یا كمتر و بیشتر به حیاط خانه ها می روند و دستمال را روی ایوان خانه یا جایی كه در دید صاحب خانه باشد می اندازند یا اگر توانایی آن را دارند دستمال را از سقف خانه می انداختند و خودشان در گوشه كناری قایم می شدند و بلند صاحب خانه را با بیان “عید گِردشی۳ ” مطلع می كردند
صاحب خانه در دستمال ها برای هر یك به وسع خودش ازگل ، ولیگ (زالزالگ جنگلی سیاه ) ،كشمش، نخود چی، گردو ، فندق ، شكلات و… میگذاشت و با نوایی خوش با خوش آمد گویی فرد را از پر شدن دستمال مطلع می كرد و به خانه باز می گشت ، در این میان نیز عده ای قایم نمی شدند و حضوری از صاحب خانه دستمال ویا شالشان را می گرفتند
حتی ممكن است عده ای دیگر از جوانان بجای انداختن دستمال ، انار ویا سیب بیندازند و این نشانه ای است برای صاحب خانه كه باید برای افراد شعری تبری بخواند. این شعر خوانی غالبا همراه با دعا و سلامتی برای افراد است و یك پشتوانه ی معنوی برای آن ها به حساب می آید.

فال حافظ:
به مانند جشن چهارشنبه سوری، حافظ خوانی از رسومی است كه در شب جشن تیرماه سیزده اجرا می شود
در جشن تیرماه سیزده، فردی كه معمولا از باسوادها و ریش سفید اهالی است و با خود دیوان حافظ به همراه دارد، به عنوان فالگیر شناخته می شود. او برای تمام افراد خانواده حتی نوزادان نیز فال می گیرد و غایبان مجلس نیز از این تفال بی نصیب نمی مانند. در شهر آمل رسم بر این است كه بزرگترین زن خانواده، سنجاقی برداشته و برای یكی از اعضای خانواده نیت می كند. هنگامی كه اشعار حافظ خوانده می شود، این زن سنجاق را در دامن خود فرو كرده و تا پایان شعر، سنجاق را در نمی آورد. وقتی شعر تمام شد این خانم می گوید كه سنجاق را به نیت چه كسی برداشته است.
كار فالگیری این گونه انجام می شود كه شخص گیرنده فال، با چشمانی بسته انگشت اشاره اش را در میان اوراق كتاب گذاشته و لای كتاب را باز می كند و از مطلع، شعر خواندن را آغاز می كند. اگر نیت كننده از آنچه در شعر گفته شده خوشش بیاید و آن را هماهنگ با نیت خود بداند، شعر خوش یُمن و در غیر این صورت بدیُمن می داند. در برخی نقاط مازندران، علاوه بر دیوان حافظ، از كتاب سروده های امیر پازواری نیز، مانند حافظ، فال می گرفتند.
شكل دیگر انجام فال حافظ به این صورت است كه تمام افراد حاضر در مجلس مهره ای را انتخاب و آن را درون كوزه ای می ریزند، سپس دیوان حافظ را باز كرده و شروع به خواندن غزل می كنند. قبل از خواندن غزل هم مهره ای را از درون كوزه بیرون می آوردند تا معلوم شود شعر برای كدام یك از افراد آمده است

لال بازی:
“لال بازی”، “لال شیش” یا “لال شوش” مهم ترین و اصلی ترین آیین برگزاری جشن تیرماه سیزده است تا حدی كه این جشن به نام “لال لالی شو” نیز معروف است. شیش به چوب نازكی گفته می شود كه لال با آن به خانه اهالی می رود و به آرامی با این تركه ها بر تن افراد خانواده می زند. گفته می شود كه این شیش ها نمادی از تیر آرش كمانگیر است. لال هم به شخصی گفته می شود كه در شب جشن بدون اینكه كلمه ای بر زبان بیاورد با شیش یا شوش، مردم را می زند. در بیشتر موارد لال ها از میان آقایان و پسران انتخاب می شود و خیلی كم پیش می آید كه خانمی “لال” شود . گروه لال ها از ۳ تا ۵ نفر تشكیل شده است؛ آنها با خواندن اشعار و آواز به سمت خانه های مردم حركت می كنند؛ البته لال اصلی و بزرگ باید در تمام مراسم ساكت بماند و تا انتهای جشن هیچ سخنی نگوید
فلسفه این كه لال ها طی جشن سكوت كرده اند و سخنی نمی گویند به یك واقعه تاریخی باز می گردد. آمده است كه زرتشتیان، كه به آن ها گَبَر نیز گفته می شود، بعد از ورود اسلام به ایران و فراگیر شدن آن، نتوانستند آداب و رسوم خود را به دلیل عقیده و مذهبی كه داشتند، به آسانی برگزار كنند. به همین دلیل تصمیم گرفتند در اعتراض به این ممنوعیت و سختی در سكوت فرو روند
در تنكابن، لال ها برای آنكه شناسایی نشوند با استفاده از سیاهی و سوخته زیر دیگ ها، صورت خود را سیاه می كنند. در برخی مناطق اما لال ها چهره خود را سیاه نكرده و آن را با پارچه یا كلاهی می پوشانند، تا جایی كه فقط لب و دهانشان مشخص باشد. لال به همراه دو دستیار خود كه شیشدار و كیسه دارنام دارد، به خانه های اهالی سر می زند. آمدن لال برای مردم پیام آور تندرستی، سعادت، دوركننده بلا، شانس و خوشبختی است و به همین دلیل خود را برای حضور او آماده كرده و به انتظارش می نشینند

نحوه اجرای مراسم لال بازی:
لال ها در تمام زمان اجرای مراسم باید ساكت بمانند. آنها نباید با هیچ شخصی صحبت كنند و یا حتی لبخند بزنند، به همین دلیل وقتی كه وارد خانه، حیاط و اتاقی می شوند سلام نمی كنند. لال ها پس از ورود به یك خانه، اهالی آن منزل، جانداران (حیوانات اهلی، درختان و گیاهان) و اشیاء مهمی كه در یك خانه وجود دارند را با شیش می زند و مردم نیز برای قدردانی از كاری كه لال ها انجام می دهند، از آنها با میوه، شیرینی و غذا تشكر می كنند

اهالی كه از آمدن لال و گروهش خبر دارند، بیرون از خانه منتظرشان می نشینند كه در این میان دختران و پسران دم بخت، بیشتر از بقیه منتظر آمدن لال هستند، زیرا باور دارند در این شب با خوردن شیش از لال، بخت شان باز خواهد شد
لال و گروهش به خانه تمام اهالی یك محله سر می زنند. پس از ورود لال، صاحب خانه و اعضای خانواده نیتی كرده و لال نیز با ضربه ای آرام به آنها می زند. همه به دنبال این هستند تا طعمِ شیش لال را بچشند؛ زیرا معتقدند برای شان خوش یمن است و نیت و آرزوهای شان برآورده می شود. لال ها تنها اهالی خانه را نمی زنند، بلكه درختان، به ویژه درختان بی بار، حیوانات خانگی، زن نازا و اشیا مهم را از این ضربه ها بی نصیب نمی گذرانند. آنها معتقد هستند كه این ضربه ها زن نازا را باردار، درخت بی بار را بارور و حیوان را از گزند دیو دور می كند. علاوه بر اینها ضربه تركه لال ها، باعث شفای بیماران نیز می شود، به ویژه افرادی كه گرفتار تب نوبه هستند به امید شفا از شیش لال، منتظر می مانند.
برخی اوقات، بزرگ خانواده با تبری در دست تهدید می كند كه درخت را به دلیل اینكه بار نمی دهد، قطع می كند و در این حین لال ضربه ای به درخت زده، وساطت می كند كه حتما تا سال دیگر میوه دهد. همین كار را برای دختر دم بخت یا زن نازا نیز انجام می دهند و تهدید می كنند كه اگر تا سال آینده شوهر نكند یا باردار نشود از خانه بیرونش می كنند. در این هنگام لال با ضربه ای به آنها تضمین می دهد كه تا سال آینده مشكل شان حل شود.
هنگامی كه گروه لال ها وارد خانه ای می شوند لال مار، ترانه و شعرهایی را كه از قبل آماده كرده می خواند و اهالی خانه را از آمدن لال اصلی باخبر می كند.
افراد بسته به موقعیت خانوادگی و اقتصادی شان مقادیر مختلفی از پول، غذا و خوراكی ها را در كیسه لال مار قرار می دهند. این خوراكی ها شامل برنج، نیشكر، عسل، شیرینی كنجدی و شیرینی برنجی می شود. علاوه بر آن جوراب پشمی، پارچه و چیزهای مختلف دیگر نیز به لال ها هدیه می دهند. در برخی موارد در خانه هایی كه عروس و داماد به تازگی در آن سكونت كرده اند، جورابی انداخته می شود و عروس و داماد با توجه به وسع مالی خود هدیه ای مانند دستمال تازه دوخته و غیره در آن قرار می دهند. در دیگر نقاط صاحبخانه، هدایای گروه لال بازی را به صورت بقچه ای درآورده و از دریچه خانه به بیرون می فرستد و لال با صدای بلند اَ- اَ- اَ- اَ ( به زبان بی زبانی) از افراد خانه تشكر می كند. برخی اوقات نیز برای شاد كردنِ بیشترِ فضای جشن، صاحبخانه كدوی پخته یا چیزی مثل آن را در جوراب یا كیسه می گذارد كه موجب خنده افراد می شود.
حین اجرای جشن، افراد سعی می كنند تا مقاومت لال ها را سنجیده و با شوخی و بذله او را بخندانند یا وادار به حرف زدن كنند. اگر كسی موفق شود این كار را انجام دهد، لال از هدیه بی نصیب می ماند؛ اما این چیزی نیست كه به آسانی انجام شود.

این مراسم تا اواخر شب ادامه پیدا می كند و برای آنكه نحسی سیزده مردم را نگیرد، لال بدون اینكه صدایی از خود دربیاورد به كارش ادامه می دهد.

آب پاچیدن:
در روز تیرماه سیزده، به سنت جشن تیرگان، در برخی مناطق افراد بر روی یكدیگر آب می پاشند

گوش یاری یا فالگوشی:
“گوش‌یاری”، “گوش‌داری”، “گوشاری” یا “گوش‌كشی” (فالگوشی) از دیگر فالهای انجام شده در جشن تیرماه سیزده است. هنگام غروب آفتاب، زنان و دختران به ویژه دختران دم بخت، بر سر گذرگاه ها و كوچه ها می ایستند و حرفهای رهگذران را فالگوشی می كنند و بر اساس حرف آنها فالشان را خوب یا بد می گیرند. صمصام‌الدین علامه (۲) در مورد این فال این گونه نوشته است كه
” خصوصا به این عمل عقیده‌مندند. اگر حروف بدی از رهگذر بشنوند، آن را وحی مُنزَل دانسته و طوری متاسف می‌شوند كه نمی‌توان حدی برای آن قایل شد.”
این رسم در گیلان به این صورت برگزار می شد كه بعد از اتمام جشن تیرماه سیزده، افراد انبری (انبر آتش گیر) را برداشته و به حیاط پشت خانه ها می روند. آنها انبر را در میان دوپای خود گرفته و گوشهایشان را با دستهایشان می پوشانند، سپس نیت كرده و دست ها را بر می دارند. اولین حرفی كه از زبان اهالی آن خانه می شنوند نیت آنها را بازگو می كند

فال سنجاق یا سینجاق فال
فال سنجاق یا سوزن یكی از فال های مرسوم در این جشن است. در اجرای این فال، فرد نیت كننده (بیشتر دختران دم بخت) سوزنی را به شكل كوك در دامن خود فرو می كند. بعد از آن، مرد یا زنی از اهالی خانواده، همسایه و آشنایان نزدیك، شعری (عموما ترانه ها و شعرهای محلی و به شكل دكلمه یا آواز) می خوانند، در انتها، افراد حاضر در مجلس از مفهوم شعرها متوجه می شوند كه فال خوب آمده است یا بد
شكل دیگر گرفتن فال به این صورت است كه ظرف مسی شیردوشی (یا كوزه) را از آب چشمه یا آب خانه های همسایه پر می كنند. اهالی خانه وسایلی مانند سنجاق، انگشتر، تسبیح و مانند اینها را درون ظرف مسی می اندازند. بعد از آن شخصی كه اشعاری از حفظ است، در پای ظرف می نشیند و آب درون ظرف را بهم می زند و شعر می خواند. شعرهای خوانده شده اكثرا سروده هایی منتسب به امیر پازاواری هستند كه به این كار امیری خوانی گفته می شود. بعد از این كه دو بیت از اشعار خوانده می شود، چیزی را از درون ظرف بیرون آورده و به صاحب آن می دهند. این فرد شعرهای خوانده شده را با نیت خود مطابقت می دهد. در برخی مناطق مازندران دختران نابالغ اشیا را از داخل ظرف بیرون می آوردند
اما در دیگر نواحی فال سنجاق این گونه انجام می شد كه بعد از جمع شدن اهالی خانه، فرزند بزرگ، فرزند كوچكتر را بر روی دوش خود می گذاشت و با برداشتن ظرفی مسی به سمت چشمه ای راه می افتاد. هنگامی كه به چشمه می رسیدند، برادر بزرگتر شعری از سروده های امیر پازواری را خوانده، از چشمه آب برمی دارد و در حالی كه همچنان برادر كوچك را بر دوش دارد، به خانه باز می گردند. وقتی به خانه رسیدند دوباره امیری خوانده، ظرف آب را بر زمین گذاشته و با این ظرف، فال سنجاق یا انگشتر می گیرند.

 

جشن تیرما سیزده شو یا جشن تیرگان مازندران-YYPyKO8vdX

فال گردو:
از دیگر فال هایی كه در این شب انجام می شود، فال گردو است. در انجام این فال، آن كسی كه فال می گیرد، مقداری گردو را در كف دستانش می چرخاند و آن ها را بر روی زمین پخش می كند. سپس فرد نیت كننده یكی از گردوها را برمی دارد و از خوب یا بد بودن گردو متوجه می شود كه فالش خوب آمده است یا بد.
در شكل دیگری از فال گردو، مهمانان مشغول پاك كردن پنبه شده و صاحبخانه از آنها پذیرایی می كند و برای آنها فال می گیرد. به این شكل كه میزبان در ظرفی، گردو می ریزد و اسم تك تك افراد را می برد و شروع به شكستن گردوها می كند. اگر گردو مغزدار باشد، فال خوب بوده و سال پر رونقی پیش روی فرد است. در برخی مناطق، فرد با چشم بسته گردو را از طرف برمی دارد، آن را شكسته و بر اساس آن فال خود را تعیین می كند.

آواز خوانی و بازی:
از دیگر مراسم هایی كه در این شب اجرا می شود، مراسم ساز و آواز و شعرخوانی است. در این شب آنهایی كه صدای خوبی دارند یا به فن نوازندگی لَـله وازن (از سازهای شمالی) آشنا هستند، جشن را در دست گرفته و با صدای خوش خود و به كمك یك ساز، شادی را به مجلس می آورند. این جشن همراه با انجام بازی های محلی فضای خانه و مجلس را شادتر از قبل كرده و اوقات خوشی را برای اهالی خانه خلق می كند.

خوشمزه های مراسم:

به مانند دیگر جشن ها و مراسم، خوراكی ها، بخشی جذاب و جدانشدنی هستند. بسته به اینكه جشن در كدام منطقه برگزار می شود تركیب خوردنی ها نیز متفاوت است.

در اكثر مناطق مازندران، اوضاع معیشتی و اقتصادی خانواده ها، تنوع خوراكی ها را مشخص می كند. به خوردنی هایی كه در این شب مورد استفاده قرار می گیرد، خاچی یا خارچی (چیز خوب) می گویند. این جمع خوردنی ها شامل خوراكی هایی چون شیرینی (بازاری یا خانگی)، پرتقال، انار، هندوانه، خربزه، پسته، كشمش، گندم برشته، شیرینی برنجی ، انواع تخمه، نخود برشته، گردو، شاه‌دانه، شیرینی كنجدی (پشت زیك، تركیبی از كنجد، شكر سیاه یا سفید یا عسل به اضافه روغن)، “كاچی” نوعی حلوا، شیرینی “پِتی بَزه نون” و “كماج” ، سنجد و مانند این‌ها می‌شود.
در هر صورت تعداد خوراكی هایی كه سر سفره قرار می گیرد باید سیزده رقم باشد. اهالی روستاهایی كه میان كوه های دوهزار تنكابن (شهسوار) زندگی می كنند، بر این باور هستند كه در شب جشن باید غیر از سیزده خوراكی مرسوم، آب و نمك نیز بخورند و تا پاسی از شب بیدار بمانند.
در شیرگاه مازندران، سیزدهی كه بعد از شام صرف می‌ شود شامل غذاهایی مانند انار، سیب، تخمه، مركبات، گندم برشته یا گردو، كشمش، هندوانه و باقالا (كه چند شب در آب نمك خیسانده باشند و به آن “شوپیسه” می‌گویند) است.

علاوه بر این تنقلات و خوردنی ها، در بعضی نقاط مازندران، پشت‌زیك، پیسه گندله و بادونه، حلوا گندله (نوعی شیرینی كه از آرد برنج و شكر تهیه می ­شود) و كماج مصرف می شود. در آمل، زنان كدبانو برای شیرینی جشن قطاب و حلوا عسلی (عسلِ حلوا) می پزند. از خوردنی های دیگر خوشمزه جشن تیرماه سیزده، ازگیل وحشی (كِنِس kenes) است كه به شكل شور یا تازه به همراه زالزالك وحشی (وَلیك Valik) صرف می شود. اگر اوضاع اقتصادی خانواده خوب باشد، برای شام ضیافتی گسترده از سبزی‌پلو و ماهی یا مرغ و اردك تدارك می‌بینند و پس از آن، چای و تنقلات و شب‌چره ، گرمی بخش مجلس می‌شود. در گذشته، مادرشوهر كنار سماور می نشست و برای تمام اعضای خانواده چای تازه ­دم می ریخت و خوراكی‌ها را بین آنان تقسیم می‌كرد.

بنابر نوشته های روح الامینی، رسم بر این بود كه در شب جشن، هنگامی كه دختر ازدواج كرده می خواهد به خانه پدرش برود، هندوانه ای خریده و آن را به همسر خود می دهد تا تقدیم پدرخانمش كند و به همین صورت پسری كه زن دارد، هندوانه ای به همسر خود داده تا جلوی پدر شوهرش بگذارد. بعد از صرف چای، بزرگ خانواده، هندوانه را درون سینی قرار می داد، كاردی به دست می گرفت و با گفتن “نوش جان همه”، هندوانه را بین تمام افراد تقسیم می كرد. در همین حین، او به آرامی بدون اینكه كسی او را ببیند از خانه خارج و با جارویی در دست به سرعت داخل اتاق می شد و به پشت افراد می زد و می گفت: “بلا به دور، درد و مرض به دور” و سر جای خود می نشست.

جشن تیرما سیزده شو یا جشن تیرگان مازندران-giP67s27K3

كارهایی كه بعد از پایان مراسم انجام می شود:
در پایان شب، گروه لال ها به خانه ی یكی از اعضا رفته و هدایا و خوراكی هایی كه دریافت كرده اند را بین خود تقسیم می كنند. سپس سر و صورت خود را از سیاهی دود می شویند، پارچه ها را باز می كنند و بدون اینكه كسی متوجه شود كه لال چه كسی است، به خانه های خود می روند. دلیل آن مخفی كاری هم این است كه اگر كسی می فهمید لال كیست، آرزوها و نیت هایشان برآورده نمی شد.

شیش ها نیز سرنوشت جالبی پیدا می كنند. صاحبخانه ها شیش را از لال ها گرفته و آنها را زیر سقف و شیروانی خود قرار می دهند و از آنها تا سال بعد نگهداری می كنند. این عقیده وجود داشت كه وجود این تركه ها بركت به خانه می آورد و انبار غذاها از دسترس دزدها و جانوران موذی و چوب های سقف را از سوسك، موش و موریانه در امان نگه می دارد.

دلایل برگزاری این جشن:

آیینی در گرامیداشت جان فشانی آرش كمانگیر
بسیاری معتقدند كه جشن تیرماه سیزده همان جشن تیرگانی است كه ایرانیان باستان پاس می داشتند و فرهنگ، تاریخ و جغرافیای طبرستان در گذر زمان، آن را به شكل امروزی درآورده است. یكی از فلسفه هایی كه در متون تاریخی برای برگزاری جشن تیرگان آورده شده، داستان آرش كمانگیر و وصف پهلوانی و جان فشانی های اوست

در مورد محل فرود آمدن تیر، اختلاف نظرهایی وجود دارد. اوستا، كتاب مقدس زرتشتیان این گونه روایت كرده است كه تیر آرش در كوه “خونوت” بر زمین می نشیند؛ اما در “مجمل التواریخ” این طور نوشته شده است كه تیر بین نیشابور و سرخس فرود می آید. همین شك در مورد روز و زمان پرتاب تیر نیز وجود دارد. “رساله پهلوی” “ماه فروردین، را روز پرتاب تیر و “آثار الباقیه” و “زین الاخبار” روایت دیگری از زمان آن دارند.
در نوشته های “آثار الباقیه” این رویداد در روز سیزدهم از تیرماه (تیرماه سیزده، مطابق با جشن تیرگان كوچك) اتفاق افتاده است. به نوشته او در روز چهاردهم تیر، خبر اینكه تیر در كجا فرود آمده است، می آید و این روز به نام تیرگان بزرگ (روزگوشی) خوانده می شود

فرشته باران یا تیشتر:
از دیگر دلایل برگزاری جشن تیرگان كه در “اوستا” به آن اشاره شده، آیین گرامی‌داشت فرشته باران یا تیشتر است كه هر ساله در روز سیزدهم تیرماه برگزار می شده است.
به روایتی دیگر؛ تیرگان در تیر روز از تیرماه سال (روز سیزدهم تیر ماه) جشن گرفته می‌ شده و آیینی در بزرگداشت تیشتر (ستاره باران آور در فرهنگ ایرانی) است. در اوستا در مورد تیشتر این گونه آمده است كه
” تشتر فرشته باران است كه در ده روز اول ماه به چهره جوانی پانزده ساله در آمده و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخ های زرین و در ده روز سوم به چهره اسبی سپید و زیبا با گوش های زرین.”
داستان تیشتر، قصه مبارزه همیشگی شر و خوبی و حق و باطل است. داستان مبارزه فرشته باران با دیو خشكسالی یكی از زیباترین روایت های كهن ایرانی است و نشان از اهمیت آب در میان ایرانیان قدیم دارد.
تیشتر به هیبت یك اسب زیبای زرین گوش، در دریای كیهانی فرو می رود. در آنجا دیو خشكسالی “اَپوش” كه به هیبت اسب سیاهی است، به مبارزه با او می آید. ظاهر ترسناك اپوش با گوش و دمی سیاه، نمی تواند تیشتر، این فرشته شجاع را بترساند و با او به مبارزه بر می خیزد. نبرد آنها دو سه شبانه روز ادامه پیدا می كند و تیشتر شكست می خورد. او به پیش خدای بزرگ بازگشته و از او كمك و یاری می خواهد. خداوند بزرگ و مهربان تیشتر را یاری كرده و این بار تیشتر پیروز از میدانِ جنگ، بیرون می آید. او بر اهریمن خشكسالی پیروز شده و حالا آبها بدون مانعی در مزارع، چراگاه ها، دشتها و جنگلها جاری می شوند. ابرهای باران زا كه از دریای كیهانی بر می خواستند در گستره هفت كشورِ زمین پخش شده و باران را به آنها هدیه می دهند. به مناسبت این پیروزی و در پاسداشت آب، ایرانیان باستان این روز را جشن می گرفتند و به شادی می پرداختند

روایت های دیگر درباره ی فلسفه ی برگزاری جشن تیرگان:
البته در روایت های دیگر در مورد دلایل برگزاری جشن تیرماه سیزده به داستان پیروزی كاوه آهنگر بر ضحاك و یا روز تولد امام علی (ع) اشاره شده است؛ اما سندهای تاریخی قوی برای اثبات این موضوع وجود ندارد. آن طور كه متون تاریخی بیان می كنند، پیروزی كاوه بر آهنگر از دلایل برپایی جشن مهرگان است نه تیرگان و تولد امام علی (ع) نیز سال ها بعد از پیدایش جشن های باستانی ایران به وقوع پیوسته است و به این دلیل اعتبار بسیار كمی دارد