ریپورتاژ آگهی
جالب ترین كتاب فروشی تهران

جالب ترین كتاب فروشی تهران

كتابفروشی قورخانه در پیاده رو و قفسه هایش در دل دیوار قرار دارد و در همسایگی ورودی مترو میدان امام خمینی.
  • 1400/12/18
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • دسته : فرهنگسراهای ایران
آدرس : كتابفروشی قورخانه در خیابان خیام است..
تلفن : 66059000-021

تهران یكی از شهرهایی هست كه بیشتر تعداد كتابفروشی را دارد و ما هم هر روز بی تفاوت از كنارشان عبور می كنیم اما یكی از عجیب ترین و متفاوت ترین كتابفروشی های پایتخت، كتابفروشی قورخانه در خیابان خیام است. كتابفروشی قورخانه در پیاده رو و قفسه هایش در دل دیوار قرار دارد و در همسایگی ورودی مترو میدان امام خمینی.

كتابفروشی دیواری قورخانه

زمان قاجار كه تهران پایتخت شد و از طرف دیگر عده كسانی كه خواندن و نوشتن بلد بودند افزایش پیدا كرد كنار مغازه های بقالی، عطاری، قصابی و… كتاب فروشی هایی هم باز شد تا كسانی كه اهل مطالعه اند بتوانند كتاب های مورد نیاز خود را تهیه كنند. از آن زمان تا به امروز در گوشه و كنار شهر هنوز آثاری از آن كتاب فروشی های قدیمی باقی مانده است كه با گذشت چندین دهه از عمرشان پابرجا هستند و در قفسه های آنجا همچنان كتاب ها جا خوش كرده اند. یكی از این مغازه های كتاب فروشی كه البته كمی با كتاب فروشی های معمول از نظر ظاهری متفاوت است، كتاب فروشی بی ویترین و تابلویی است كه بیشتر از ۵۰ سال می شود بر دیوار قورخانه تكیه زده است. كتاب فروشی دیواریی كه بعد از پدر به پسر رسیده و او هم مانند پدر سعی در روشن نگه داشتن چراغ مغازه دیواری شان را دارند.

امیر اباذری از سال ۷۸تا امروز این كتابفروشی را اداره می‌كند. می‌گوید: «پدرم از سال ۱۳۴۰اینجا كتابفروشی می‌كرده بعد از ایشان هم من شغلش را ادامه می‌دهم.» این مغازه تنها از یك قفسه كتاب در دل دیوار تشكیل شده و صندلی برزنتی برای نشستن صاحب این كتاب فروشی در كنار همان دیوار قرار دارد. امیر اباذری تنها پسر مرحوم اباذری صاحب این مغازه دیواری می گوید: «۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ بود كه پدرم فوت كرد و بعد از آن من به جای او اینجا می آیم و چون تنها پسر خانواده هستم كارهای اینجا هم بر عهده من است.» اولین سوالی كه از او می پرسیم با وجود اینكه ۳۶ سال از عمرش می گذرد تا امروز این سوال پیش نیامده بود كه این سبك كتاب فروشی چطور به ذهن پدرش رسیده: «پدرم وقتی من به دنیا نیامده بودم این كتاب فروشی را راه انداخته بود و نمی دانم چطور این سبك كتاب فروشی دیواری به ذهنش رسیده است و اصلا پیشنهاد این نوع كتاب فروشی را چه كسی به او داده و تا زنده بود هیچ وقت هم پیش نیامد از او بپرسم.»

به گفته امیر باذری پدرش تا زمانی كه زنده بوده عاشق كتاب و كتاب خوانی به ویژه كتاب های تاریخی و ادبی بوده و همیشه بخشی از روز را به خواندن اختصاص می داد و به اتاقش می رفت و كتاب می خواند: «پدر من عاشق كتاب خواندن بود و آنقدر با لذت كتاب می خواند كه ما را هم به كتاب خوانی تشویق می كرد. حتی به قول خودش به دیگران راهنمایی رایگان هم می كرد چون اطلاعات زیادی درباره انواع آرایه های ادبی داشت و با وجود اینكه از نظر تحصیلی ۶ كلاس سواد داشت اما معلوماتی كه از كتاب خوانی به دست آورده بود خیلی بیشتر از سطح سوادش بود.
اباذری بیشتر كتاب‌های قدیمی و دست دوم می‌فروشد. از كتاب‌های تاریخی و مذهبی تا كتاب‌های ذبیح‌الله منصوری مثل خواجه تاجدار، مغز متفكر جهان شیعه، ‌ملاصدرای هانری كربن؛ كتابی كه البته هرگز هانری كربن آن را ننوشته و رمان‌های افست مثل شب یك شب دو بهمن فرسی، سفر شب بهمن شعله‌ور، جن‌نامه هوشنگ گلشیری و… .

امیر اباذری درباره كتاب‌هایی كه غیرمجاز چاپ و قاچاق می‌شوند هم اظهار می‌كند: كتاب‌های من اكثراً كتاب‌هایی هستند كه ناشران قدیمی یا جدید آن‌ها را چاپ كرده‌اند و كتاب‌های غیرمجاز یا قاچاق نداریم. در چاپ غیرمجاز كتاب، به خود كتاب آسیبی نمی‌رسد اما بیشترین آسیب آن برای ناشران است.
احمد مسجدجامعی پیشنهاد می‌كند كه نامی برای كتابفروشی انتخاب كنیم. كتابفروشی بهشت، كتابفروشی خیام و كتابفروشی قورخانه از نام‌هایی است كه پیشنهاد می‌شود و مسجدجامعی نام «كتابفروشی دیواری قورخانه» را انتخاب می‌كند. قرار می‌شود علی محمد سعادتی شهردار منطقه ۱۲به‌زودی تابلوی كتابفروشی را اینجا نصب كند.
با وجود آنكه بیشتر از ۵۰ سال می شود این كتاب فروشی دیواری در اینجاست و سقف و دری ندارد اما تا به حال نه مورد گذرند برف و باران قرار گرفته نه دزدی به این مغازه شبیخون زده است: «درهای متحركی برای قفسه ها درست شده است كه بر روی آنها قرار می گیرد و به صورت ریلی حركت می كند و قفل و بست می شود. قسمت بالای قفسه ها هم طوری با ورقه های پلاستیكی ضخیم پوشانده شده كه پرآب ترین باران ها و برف ها هم توان خیس كردن كتاب ها را ندارد.
این كتاب‌فروش در پایان بیان می‌كند: نگاه به كتاب در ایران، نگاه به عنوان یك كالاست كه امروز بخرند و فردا صبح روی آن سود كنند. شاید هم چون به كتاب این‌طوری نگاه می‌كنند به سمتش نمی‌روند. مثلاً هر كس ممكن است به سینما برود و مبلغی را برای آن هزینه كند اما بعد از آن‌كه بیرون می‌آید سود مالی كسب نمی‌كند اما از آن لذت می‌برند یا به خاطر بازیگر یا كارگردان مورد علاقه‌اش فیلم را می‌بیند. اما این حالت با كتاب وجود ندارد. اگر به كتاب به عنوان یك هنر نگاه می‌كردند بیشتر سمت آن می‌آمدند.

 

جالب ترین كتاب فروشی تهران-9rwpgWqQVg



جالب ترین كتاب فروشی تهران-b3v2as2G2y

جالب ترین كتاب فروشی تهران-ZToseDOToI