بازی آهو چره تا حدود بیست سال پیش در منطقه شرق گیلان در شمار بازیها و نمایشهای مقدمه نوروز انجام می شد . در گروه آهو چره كه شامل سه نفر ، بازیگر نقش آهو ، شعر خوان و توبره كش می باشد محور بازی ، آهو است كه با وسایل مختلف ، چیزی شبیه سر آهو یا بز درست می كردند . برایش شاخ و با مهره شیشه ای چشم می گذاشتند .
زنگوله به آن می آویختند و آن را به سر چوبی قرار می دادند . بازیگر نقش آهو كیسه یا گونی پارچه روی سر می شكید ، تا بدنش پیدا نشود و از داخل آن كله آهو را كه روی چوبی قرار داشته بیرون می آورد . چنانكه به هیات حیوانی در آمده و با آن چوب می توانست سرش را حركت بدهد . نفر دوم شعر می خواند و با چوبی كه در دست داشته ، نمایش را هدایت می كرد . نفر سوم توبره كش بود كه هر سه با هم كوچه به كوچه به خانه های ده رفته و نمایش را اجرا و هدایایی از مردم می گرفتند .
شعری كه معمولا خوانده می شود ، از اینقرار است :
آهو چره ،آهو چره ، ببین چقدر خوب می چره .
آهو از باغ آمده ، چریده و چاق آمده .
آهو مرغانه خوره ، صدتا به كمتر نخوره .
به اینجا كه می رسد آهو غش می كند و تا تخم مرغ یا چیز دیگری از صاحبخانه نگیرد حالش جا نمی آید .
بعد از خواندن هر بند ، همان قسمت اول به صورت واگر ( ترجیع بند )تكرار می شود . سپس خواننده بند دیگری را تكرار می كند . با این كارها از صاحبخانه چیزهای چون : برنج ، تخم مرغ ، شیرینی می گیرند . این گروه كارشان را از غروب آغاز كرده و چند روستا و آبادی نزدیك را می گردند .
این نمایش از شرقی ترین نقاط گیلان تا حدود تنكابن و روستای اطراف آن معمول بوده و امروزه نیز كم و بیش معمول است .
در گیلان بویژه در روستاها، بیشتر از هر جای ایران مهرگان جشن گرفته میشود. زمان همه این جشنها مصادف است با پایان فصل برداشت محصولات كشاورزی. در واقع این جشنها مراسم سپاسگزاری از ایزد مهر و بار آوری است كه یاور چند هزار سالهٔ دهقانان در امر كاشت و برداشت میباشد. در بسیاری از روستاهای گیلان جشن خرمن در این ایام برگزار میشود. در توسكامحله قاسم آباد در گیلان هر سال در سه آدینه مردم در شاه شهیدان جمع شده و جشن میگیرند. در آدینه آخر كه جشن مهرگان اصلی هست مردم بسیاری از شهرها و روستاهای شرق گیلان و غرب مازندران نیز به آنجا میآیند. تا حدود بیست سال پیش دختران و پسران روستایی در این روز بهترین لباسهای خود را، چون ایام نوروز، میپوشیدند.
مبدا بسیاری از آشناییها و احتمالا پیمان تشكیل خانواده بین دختران و پسران مجرد همین آدینه در توسكامحله بود. در همین ایام در گیلان و مازندران در چندین آدینه پیاپی مراسم كشتی گیری برگزار میشد و در آدینه آخر با گذاشتن برُم (داربست یا نردبانی كه جوایزی مثل پیراهن، ظرف و مشابه را به آن آویزان میكردند) به كشتی گیران برنده جایزه میدادند. اواخر تابستان و اوایل پاییز، در ایام خرمن محصولات كشاورزی كه هوای آفتابی از ضروریات میباشد، هرگاه ابر و بارندگی زیاد مانع این كار شود در روستاهای شرق گیلان نوجوانان با رقص و پایكوبی از خورشید میخواهند كه با تابش گرما آفرین خود كشاورزان را یاری دهد. معمولا یك نفر با گذاشتن یك دُم كه از ساقه برنج درست میكنند نقش اهریمن یا همان ایزد ملعون هوم را بازی میكند و میرقصد و بقیه دورش جمع شده و با دست زدن و هو كردنش همزمان میخوانند:«ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه» و بدینسان خورشید را به تابیدن دعوت میكنند. به در هر خانه روستایی كه میرسند صاحب خانه اندكی برنج در توبره یا كیسهای كه به گردن ملعون آویزان هست میریزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نیز بهای برنج را با نخودچی، كشمش، شكلات و یا دیگر تنقلات میپردازد.