قلعه سریزد؛ صندوق امانتی از جنس خشت و گِل یكی از بهترین گزینههای سفر برای علاقهمندان به تاریخ و معماری بشمار میرود. این دژ در یكی از روستاهای استان یزد به نام «سریزد» واقع شده است و این اطمینان را به شما میدهم كه ارزش یكبار بازید را حتما دارد.
«ارگ سریزد»؛ صندوق امانتی از جنس خشت و گِل
قلعه بسیار زیبای سریزد كه در روستایی به همین نام و در مسیر جاده یزد به كرمان واقع شده، حدود ۸ هزار متر مربع مساحت دارد و ۴۶۸ حجره را در دل خود جای داده است. در نگاه اول از بیرون كه دژ را دیدم، اینطور تصور كردم كه قرار است در پشت این دیوار خشتی، بقایایی از ویرانههای بنایی كهنسال را ببینم كه فقط نامی از آن بر جا مانده، همچون بسیاری از آثار باستانی كشورمان. اما پس از عبور از روی پلی كه روی خندقهای اطراف قلعه و در مقابل ورودی اصلی گذاشته شده بود، فضایی عجیب و جالب مقابل چشمانم خودنمایی كرد؛ دالانهایی طاقی شكل كه از دو طرف به گذرهای متعدد منشعب میشدند و هركدام چشماندازی جذاب را به نمایش میگذاشتند.
با ورود به هركدام از این گذرگاهها حجرهها و اتاقكهایی بهچشم میخوردند كه عظمت معماریشان – به لحاظ خشتی بودن – نگاه هر بینندهای را خیره میكرد. حجرههایی با طاقچهها، پنجرهها و شومینههای زیبا كه شاید نشان از زندگی دایمی را در خود نداشتند، اما ساختار جالبتوجهی را به نمایش میگذاشتند كه آدم را ترغیب میكرد در همه آنها سرك بكشد و با كنجكاوی زیاد، تفاوت میان هر كدامشان را كشف كند.
پشت آن حصار خشتی كه در ابتدا دیدهبودم «نخستین صندوق امانات ایران و جهان» قرار داشت كه در دوران حكومت ساسانیان و در سه طبقه ساخته شده بود. این قلعه، برخلاف عنوان «قلعه» كه با خود یدك میكشد، برای دفاع یا مقاصد نظامی ساخته نشده و چنین كاربردی هم نداشته و فقط محلی برای ذخیره و نگهداری غلات، طلا، جواهرات و پول بشمار میرفته است. قلعه سریزد حدود ۸ هزار متر مربع مساحت دارد و ۴۶۸ حجره را در دل خود جای داده است.
معماری آن همچون بیشتر استحكامات نظامی قدیمی در ایران است، یعنی دو دیوار متحدالمركز تودرتو با برج و باروهای دیدهبانی دارد. در اطراف دیوارها در بخش بیرونی، خندقی به عرض حدود ۶ متر و عمقی معادل سه تا چهار متر حفاری شده است تا هرگونه امكانِ تسخیر بنا توسط دشمنان یا سارقین از بین برود.
دژ سریزد دو در اصلی متحرك دارد كه به وسیله طناب و قرقرههای مخصوص از سمت پایین به بالا باز و بسته میشده است. زمانی كه ما وارد قلعه شدیم در چوبی باز بود، یعنی روی خندق قرار گرفته بود و حكم پل را داشت. البته گویا دقیقا طرح باز و بسته شدن آن از پایین به بالا هم برای همین منظور بوده است. یعنی فقط برای خودیها باز شده و امكان عبور و مرور را به مردم بدهد.
در دوم كه اشاره كردم هم دقیقا پشت در اصلی تعبیه شده است و حكم پشتیبان را داشته. به این صورت كه اگر در اصلی توسط دشمن شكسته میشد، در دوم فورا بسته میشد و امكان تسخیر قلعه وجود نداشت.
پس از عبور از روی خندق و دروازه اصلی، وقتی مستقیم به سمت جلو حركت كنید، به محوطهای میرسید كه با پلكان بسیار باریك خشتی، به طبقه بالای قلعه میرسد و از آنجا میتوانید وارد دهها حجره خشتی شوید كه با مهارت در كنار هم ساخته شدهاند. در ساخت این حجرهها از آجر و گچ هم استفاده شده است و تزئیناتی همانند كادربندی و شومینهسازی را میتوان در آنها مشاهده كرد.
حجرهها اگر چه محل زندگی مردم یزد در قدیم نبوده، اما پناهگاهی برای مواقع بحران بشمار میرفته است.
حالا شاید برایتان این سوال پیش بیاید كه این حجرهها اگر فقط محلی برای ذخیره و نگهداری اموال و مواد غذایی بوده، چرا پنجره، شومینه یا تزئینات دیواری دارد؟ جواب این است كه این حجرهها اگر چه محل زندگی مردم یزد در قدیم نبوده، اما پناهگاهی برای مواقع بحران بشمار میرفته است. خانوادهها هنگام هجوم دشمنان به شهر به این حجرهها كه هر كدام در و كلید اختصاصی خود را داشتند، پناه میآورند و از جان و مال خود یكجا محافظت میكردند.
این اثر ملی ایران در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۴ با شماره ۱۰۸۴ ثبت جهانی شده است.
از آخرین طبقه قلعه سریزد میشد فضای اطراف و سقفهای گنبدی حجرهها را مشاهده كرد كه بسیار حیرتانگیز و بینظیر بهنظر میرسید.
قدم زدن در میان دالانهای باریك و سرك كشیدن در اتاقهایی كه سقف چندان بلندی نداشتند، تاریخ را در ذهن من تداعی میكرد و اینكه مردم همیشه در تاریخ با مهارت و ابتكار خود توانستهاند آثاری بر جای بگذارند كه دیدنشان در عصر دیجیتال و پیشرفته امروزی بسیار جذاب و ستودنی است.
البته باید اذعان كنم كه مسئولین نگهداری از این اثر ملی ایران كه در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۴ با شماره ۱۰۸۴ ثبت جهانی شده است نیز با قرار دادن برخی وسایل و ظروف در برانگیخته كردن این احساسات بیتاثیر نبودهاند.
همچنین شاید بد نباشد اشاره كنم كه در گوشهای از حیاط شرقی بنا، میز و نیمكتهای فلزی چیده شده بود و آش و چای آتشی عرضه میشد كه گردشگران میتوانستند در صورت تمایل گزینه موردنظر خود را سفارش دهند. اما نكته جالب در مورد این بخش كوچك این بود كه با انواع وسایل، صندقها، ابزار و گیوههای قدیمی تزئین شده بود و منظرهای چشمنواز ساخته بود كه نگاه اغلب گردشگران را به خود جلب میكرد.
من به همراه همسفرانم پس از بازدید از قلعه سریزد به سمت «دروازه فرافر» حركت كردیم، دروازهای كه گفته میشود یزد از آنجا آغاز میشده.
دروازه شهر فرافر
دروازه شهر فرافر، در نگاه اول یك دیوار نیمهویران بود كه در اطرافش تا چشم كار میكرد بیابان بود و بیابان. ساعتی كه من و همراهمانم به این دروازه رسیدیم، آفتاب با تابشهای تیزش باعث میشد فكر كنیم كه حالا شاید خیلی هم لازم نبود این بنا را از نزدیك و در صلاه ظهر مشاهده كنیم! اما چند دقیقه بعد، پس از عبور از میان قبرستان روستای سریزد، وقتی به دروازه نزدیك شدم و در پشت آن مجسمه یادبودی از آرش كمانگیر را دیدم، نظرم فورا عوض شد و مشتاق شدم تا دلیل ساخت آن را جویا شوم.
دروازه فرافر گویا یكهزار سال قدمت دارد و ورودی شهر یزد در گذشتههای دور محسوب میشده است. البته برخی كارشناسان معتقدند كه این دروازه باقیماندهی دیوار جنوبی بقعهای چهار ضلعی و مكعبی بودهاست. این بنا پوشش گنبدی دارد و سه ضلع دیگر آن فرو ریخته و به شكل كنونی باقی مانده است.
دروازه فرافر گویا یكهزار سال قدمت دارد و ورودی شهر یزد در گذشتههای دور محسوب میشده است.
در فاصله چند متری از دروازه شهر فرافر یك گنبد خشتی نیمهكاره هم وجود داشت كه اطلاعاتی در مورد آن نتوانستم پیدا كنم.
در آخر شاید بد نباشد بدانید كه «سریزد» یكی از روستاهای استان یزد است و در ۵ كیلومتری شهرستان مهریز و ۴۰ كیلومتری شهر یزد واقع شده. عمده محصول كشاورزی این روستا «انار» است كه در سالهای اخیر به دلیل خشكسالی از كیفیت این محصول كاسته شدهاست.
علاوه بر دروازه شهر فرافر و قلعه سریزد، این روستا جاذبههایی همچون آبانبار، مسجد جامع و حمام قدیمی هم دارد.
فاصله تهران تا سریزد حدود ۶۸۰ كیلومتر است كه میتوان در عرض كمتر از ۸ ساعت آن را پیمود.



در دوم كه اشاره شد هم دقیقا پشت در اصلی تعبیه شده است و حكم پشتیبان را داشته است. به این صورت كه اگر در اصلی توسط دشمن شكسته میشد، در دوم فورا بسته میشد و امكان تسخیر قلعه وجود نداشت.
پس از عبور از روی خندق و دروازه اصلی، وقتی مستقیم به سمت جلو حركت كنید، به محوطهای میرسید كه با پلكان بسیار باریك خشتی، به طبقه بالای قلعه میرسد و از آنجا میتوانید وارد دهها حجره خشتی شوید كه با مهارت در كنار هم ساخته شدهاند. در ساخت این حجرهها از آجر و گچ هم استفاده شده است و تزئیناتی همانند كادربندی و شومینهسازی را میتوان در آنها مشاهده كرد.

از آخرین طبقه قلعه سریزد میشد فضای اطراف و سقفهای گنبدی حجرهها را مشاهده كرد كه بسیار حیرتانگیز و بینظیر بهنظر میرسید. قدم زدن در میان دالانهای باریك و سرك كشیدن در اتاقهایی كه سقف چندان بلندی نداشتند، تاریخ را در ذهن من تداعی می كند و اینكه مردم همیشه در تاریخ با مهارت و ابتكار خود توانستهاند آثاری بر جای بگذارند كه دیدنشان در عصر دیجیتال و پیشرفته امروزی بسیار جذاب و ستودنی است.

دروازه شهر فرافر، در نگاه اول یك دیوار نیمهویران بود كه در اطرافش تا چشم كار می كند بیابان است.
دروازه فرافر گویا یكهزار سال قدمت دارد و ورودی شهر یزد در گذشتههای دور محسوب میشده است. البته برخی كارشناسان معتقدند كه این دروازه باقیماندهی دیوار جنوبی بقعهای چهار ضلعی و مكعبی بودهاست. این بنا پوشش گنبدی دارد و سه ضلع دیگر آن فرو ریخته و به شكل كنونی باقی مانده است.



