بندر سیراف (صورت قدیمتر: سیراب) در بعضی نوشتهها صیراف نیز نوشته شدهاست. بندر سیراف , شهری باستانی واقع در بخش مركزی شهرستان كنگان در استان بوشهر یكی از آثار تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است. سیراف یكی از قدیمیترین بنادر ایران است كه زمانی دارای رونق فراوانی بودهاست. شهر باستانی «سیراف» دارای معماری خاصی میباشد كه بسیار شبیه به روستای ماسوله در شمال كشور میباشد. سیراف پررونق ترین بندركشور بود كه روابط تجاری زیادی با كانتون چین و…در دورههای ساسانی و اسلامی داشت.
بندر سیراف
در فاصله قرون دوم تا پنجم هجری قمری/هشتم تا دوازدهم میلادی، بندر باستانی و تاریخی سیراف (طاهری امروزی) یكی از بزرگترین و باشكوه ترین بنادر ایرانی و اسلامی در سرتاسر حوزه خلیج فارس به شمار می رفت.
دریانوردان و بازرگانان سیرافی نه تنها با كلیه بنادر آباد و پررونق خلیج فارس بلكه با هندوستان، چین و شرق آفریقا نیز در تجارت مستقیم و مستمر بودند. شهرسیراف در قرون اولیه اسلامی، شهری آباد، با عظمت و بسیار ثروتمند بود. مالكان خانه های زیبا، چوب مورد نیاز بناهای خود را از آفریقا و هندوستان وارد می كردند و در بندر سیراف خانه های چندطبقه می ساختند كه قیمت آنها بیش از سی هزار درهم بود. شهر، دارای سیستم فاضلاب و لوله كشی سفالی بوده و بیمارستان بزرگی در آن احداث شده بود. علاوه بر این سیراف دارای چندین مسجد بزرگ و كوچك بوده كه معروفترین آنها مساجد جامع و امام حسن بصری می باشد.
هنرمندان سیرافی یا مقیم سیراف در كارگاه های خاصی، مرواریدهایی را كه از نواحی مختلف خلیج فارس می رسیده، پردازش هنری می كردند و سپس آن مرواریدها را به هند، چین و آفریقا صادر می نمودند. هنر گچ بری نیز در بندر باستانی سیراف رواج كامل داشته و مردمان متموَل و ثروتمند سیراف، اغلب دیوارها و سقف های خانه های خود را با نقوش و طرح های چشمگیری گچ بری می كردند. مردمان خوش ذوق سیراف حتی در آیین دفن مردگان خود نیز مسایل هنری را رعایت می كردند. آنان سنگ قبرهای مكعب شكلی بر قبرهای مردگان خود می گذاشتند و آیات قرآن كریم و نام متوفی را با خط كوفی بسیار زیبا بر سنگ های مخصوص حك می كردند.
سیراف بندری بوده كه در باریكه ای میان كوه و دریا قرار داشته و به همین دلیل از چشم انداز بسیار زیبا و استثنایی برخوردار بوده است. هیچ بندری در سرتاسر خلیج فارس، موقعیت طبیعی سیراف را نداشته است. شهر با عظمت و پرشكوه سیراف سرانجام در زلزله هولناكی كه در نیمه دوم قرن چهارم هجری رخ داد به كلی ویران شد و بخش قابل توجهی از آن نیز به زیر آب فرو رفت. اكنون از آن همه شكوه، تنها ستون های نیمه فرو ریخته، دیوارهای شكسته، قبرهای متروك و مساجد ویران باقی مانده است. ویرانه هایی كه هنوز زیبا و چشم انداز هستند و بیانگر رونق افسانه ای شهر در روزگاری دور می باشند.
بازماندههای سیراف تاریخی
بازماندههای این شهر باستانی در نزدیكی بندر سیراف كنونی دیده میشود. سیراف زمانی از بندرهای اصلی ایران و خاورمیانه و محل پهلوگیری كشتیهای بزرگ بود. بازرگانان سیرافی به دوردستهای آسیا و آفریقا سفر دریایی میكردند. آنچه از سیراف بازمانده، حفرههای سنگی كنده شده بر شیب تبههای سنگی است كه گویا بعد از اسلام بهعنوان قبر نیز استفاده شدهاند. همینطور سنگچینها، چاهها، سنگفرشها و غارهایی شبیه آتشگاه در دل كوهها بجا ماندهاست. غلامرضا معصومی، محمد حسین سمسار، رضا طاهری و سید قاسم یاحسینی تاریخ نگارانی بودهاند كه به صورتی مبسوط سیراف را در حوزه های باستانشناسی و بناهای تاریخی، وضعیت اجتماعی، موقعیت جغرافیای تاریخی و اجتماعی و مشاهیر آن شرح دادهاند.
حوضچههای آب باران
آنچه كه امروزه در ارتفاعات مشرف بر دامنه كوههای شمالی سیراف میبینیم، و اندیشمندان و محققان از آن به عنوان قبور سنگی یاد میكنند، در ابتدا به منظور ایجاد قبر و مدفن مردگان خلق نشدهاند بلكه حوضچههای استحصال آب باران بودهاند كه بر روی كوههای مشرف به دریا و شهر برای استفاده از آب باران و نیز تزریق به درون زمین و پیوستن به سطح سفرههای آب زیرزمینی جهت تقویت آبخوانهای آن منطقه و به منظور برداشت در پائین دست از طریق چاههای حفره شده در طبقات سنگی بودهاند.
به منظور تأمین آب شرب از طریق باران، كه تنهاترین، مهمترین و مؤثرترین روش در استحصال آب باران به شمار میآید جمع آوری مستقیم آب بر روی سطوح نازله میباشد. به منظور بهره وری از آبهای نازله و جلوگیری از هدر رفتن آنها و نیز تغذیه سفرههای آب زیرزمینی چاههای مذكور پیشینیان سیراف به این نتیجه میرسند كه هر آنچه آب نازله را بر سطح كوه مذكور در بالادست چاههای حفر شده، استحصال و ذخیره نمایند و بدین طریق به آبهای جمع آوری شده فرصت بیشتری جهت نفوذ به درون زمین دهند. در حال حاضر از نواحی نزدیك به خط الرأس كوه با ایجاد مخازن با مقطع چهارگوش به ابعاد متفاوت حوضچههایی را در سرتاسر یال جنوبی كوه تعبیه نمودهاند كه قادر به جمع آوری مجموعه آبهای نازله بر سطح اراضی مذكور باشد. چاههای حفر شده درون طبقات سنگی نیز درست در پائین دست هر مجموعه مخازن ذخیره آب تعبیه شده به طوریكه با نفوذ آب و رسیدن به سطح ایستابی منطقه بلافاصله سطح آب چاههای مذكور را مورد تأثیر قرار میدهد.





ابعاد حوضچهها عموماً به صورت مقطع مستطیلی (چهارگوش) بوده و طول این مخازن در جهت شیب واقع است. برخی از این حوضچهها دارای سرریز بوده بطوریكه پس از پرشدن آن، آب مستقیما درون حوضچه پائین دست هدایت میشدهاست. همچنین در بخش انتهائی برخی از این مجموعه حوضچههای دامنهای، سرریز آخرین حوضچه به یك كانال دست ساز (كه میتوانسته مسیر طبیعی جریان آب باشد) ختم میشود كه احتمالاً از این كانال آب به عنوان سرریز نهائی یا حقابه پائین دست و یا شاید آبیاری مزارع به مكانهای مورد نظر هدایت میشدهاست. لزوم استفاده بهینه از آبهای نازله جهت تقویت سفرههای آب زیرزمینی به حدی بودهاست كه حتی در دامنه پائین كوه نیز امكان حفر گودال وجود داشته و شاهد حضور حوضچههایی با جهت عمود یا مایل نسبت به دیگر حوضچهها هستیم. كوچكی ابعاد این گودالها به حدی است كه به تنها چیزی كه نمیتوان آنان را نسبت داد، قبر میباشد.
دخمهها وقبرها
قبرهای سنگی قبرستان سیراف به احتمال زیاد میتوان گفت كه گودالهای حفر شده بر پهنه كوهستان سیراف در ابتدا به منظور جمع آوری و استحصال آب ایجاد شدهاند و آنچه كه بعدها توسط افرادی (احتمالاً متنفذ و متمول و نیز شاید توسط عموم و بدلیل رخداد حوادث غیر مترقبه همچون زلزله و یا بیماری طاعون و نیاز به دفن سریع مردگان) مورد استفاده به عنوان گورهای فردی یا خانوادگی شده در روزگارانی زیاد پس از احداث اولیه اینان صورت گرفتهاست. پیدا شدن استخوان و آثار مردگان درون برخی از این حوضچهها نه تنها منكر سیستم استحصال و ذخیره آب نمیباشد بلكه با دقت بر گورهای یافته شده و وجود لایهای از قشر نفوذ ناپذیر ساروج درون حوضچههای استفاده شده به عنوان قبر، به نكاتی موید روش تأمین آب در شهر باستانی سیراف پی برده میشود.
وصف دخمه
دخمه یا برج خاموشانمكانیست بی در و پیكر كه زرتشتیان نسا یا مردار آدمیان را كه بنا بر عقاید آنها نجس و پاریار است در آن می گذاردند تا گوشت مردار توسط درندگان و پرندگان خورده شود آنگاه با قیمانده استخوان ها را درون چاه میانه دخمه انبار می كردند . بنا بر عقاید زرتشتیان دفن مردار موجب آلودگی عنصر مقدس خاك می گردید و لازم بذكر است كه در دین زرتشتیان بیتابی از برای مرگ عزیزان شدیدا منع شده است.
معماری دخمه
دخمه ها خواه ساخته شده بدست انسان خواه برامده از عوارض طبیعی بگونه ای آرایش میافتند تا دسترسی گوشتخواران به مردار را ساده میسر نمایند بدین منظور اكثر آنها فاقد سقف یا میان فضا و در خارج سكونتگاه شهری روستایی و معمولا بر فراز بلندیها ساخته میشدهاند. با گذر زمان و تغییرات دبن زرتشت عملكرد دخمه ها پیچیده تر شد و وظیفه متلاشی كردن گوشت و نسج مردارها از درندگان به پرندگان ( با تدابیری مانند مرتفع كردن دخمه ویا محدود كردن دسترسی درندگان) مانند دخمه داریوش كبیر در نقش رستم شیراز و از پرندگان به نور عوامل طبیعی (مانند گنبد كاووس در استان گلستان) تغییر یافت.

سپردن مردار به دخمه
نسا یا مردار توسط فرد یا افرادی موسوم به آدمكش از خانه به محل دخمه انتقال میافت و در آنجا تحویل مسئول دخمه كه جاكفشی نامیده میشد، میگردید و در آنجا باقی میماند تا متلاشی میشد و سپس فردی كه تمام عمر محكوم به خارج نشدن از دخمه بود و لوسی نامیده میشد یقایای استخوان و لوس باقی مانده را درون چاه وسط دخمه میریخت. در ایران هنوز دخمههائی یافت میشود اما زرتشتیان دیگر از آن استفاده نمیكنند. از معروفترین دخمههای ایران دخمه بندر سیراف است كه بعد از اسلام به قبرستان مسلمانان تبدیل شد و نیز مقبره كوروش كه تنها دخمه ساخته شده یه شكل خانه است.
دخمهها و آرامگاههای تاریخی مربوط به پیش از نفوذ اسلام در ایران كه نوعی معماری صخرهای محسوب میشوند را گوردخمه مینامند.
