تار سازی با بدنه بزرگ و دسته ای بلند است. بدنه تار شامل ۲ محفظه بزرگ و كوچك است. محفظه بزرگ را كاسه و محفظه كوچكتر را نقاره می نامند. روی كاسه و نقاره را با پوست نازك گوسقند می پوشانند. بدنه تار به دسته ای بلند وصل می شود. روی دسته تار را با پرده هایی از جنس روده و برای تعیین محل انگشت گذاری می بندند. تعداد پرده ها ۲۸ عدد است. در انتهای دسته تار جعبه گوشی ها قرار گرفته و ۶ عدد گوشی با پیچ چوبی در آن تعبیه شده است. به هر گوشی یك سیم وصل شده و سر دیگر سیم در انتهای كاسه محكم شده است كه سیم ها از روی قطعه ای شاخی به نام خرك عبور می كنند. سیم های تار دوتا دوتا و به صورت زوج و هم صدا كوك می شود. از نوازندگان معروف تار از گذشته تا امروز می توان از میرزا عبدا.. ، آقا حسین قلی،غلامحسین درویش، علینقی وزیری و علی اكبر شهنازی نام برد. تار هم به تنهایی وهم به همراهی اركستر به كار می رود. صدای تار شخصیت موسیقی سنتی ایران را بخوبی نشان می دهد.
واژه “تار” در نوشته های موسیقی دانان قدیم ایران همچون صفی الدین ارموی، خواجه بهاءالدین، ابوالفرج اصفهانی و تنی چند از شاعران و نویسندگان دوران گذشته بسیار یاد شده است ولی معلوم نیست منظور ایشان همین سازی باشد كه ما امروزه به نام تار می شناسیم. حتی دوبیتی شاعر معروف و شوریده ایران بابا طاهر همدانی كه واژه تار در آن به كار رفته است نمی تواند رد پای درستی از این ساز به دست دهد: دلی دیدم چو مرغ پا شكسته چو كشتی، بر لب دریا نشسته همه گویند كه طاهر تار بنواز صدا چون می دهد تار شكسته در گذشته سازهایی با عنوان چهار تار، پنچ تار و شش تار بوده اند كه این نام ها فقط تعیین كننده تعداد سیم یا تارهای آن سازهایند. بنابراین نمی توان به چنین عنوان هایی اعتماد كرد و مطمئن بود كه منظور از چهارتار، پنج تار یا شش تار، همین ساز تار امروزی بوده باشد.
بر اساس نقاشی های مربوط به بزم شاه عباس صفوی در عمارت چلهستون اصفهان، معلوم می شود در آن زمان سازی مانند تار امروزی رواج نداشته است. در یكی از این نقاشی ها، سازهایی مانند دف، نی، قانون، كمانچه و سازی مضرابی شبیه به تار دیده می شوند. با توجه به این كه یكی از سندهای محكم برای یافتن پیشینه هر ساز، وجود نقش ها و نقاشی های مختلف از عهد گذشته می باشد و چنین سندی تا كنون برای ساز تار بدست نیامده است، می توان گمان داشت كه این ساز خیلی قدیمی نیست و احتمالاً در ۲۰۰ تا ۲۵۰ سال پیش به شكل امروزی در آمده باشد. قدیمی ترین تصویر متعلق به آن مربوط به اوایل دوران حكومت ناصرالدین شاه است كه میرزا علی اكبر فراهانی، بزرگ خاندان هنرپرور فراهانی را در حال آموزش تار به هنرآموزان دربار قاجار نشان می دهد.
تار از دوره فتحعلی شاه قاجار كم كم به ساز اول موسیقی شهری ایران تبدیل شد. مهم ترین و معروف ترین نوازندگان این دوره نیز همگی تارنواز بودند و همچنین ردیف موسیقی دستگاهی ایران نیز به كوشش نوازندگان تار شكل گرفت. به جز منطقه آذربایجان، هیچ شكلی از تار در موسیقی های بومی ایران وجود ندارد. اما شكل متفاوتی از آن به نام رباب در مناطق وسیعی از بلوچستان، افغانستان و تاجیكستان از گذشته های دور به یادگار مانده است. به گمان ژان دورینگ پژوهشگر معاصر فرانسوی، تار امروزی برگرفته از ساز رباب قدیم است. زیرا شكل كاسه هر دو ساز، دوقلوست و سطح روی شان با پوست حیوان پوشیده می شود.
شكل دیگری از تار، در مناطق شمال غرب ایران و همچنین كشور آذربایجان به نام تار قفقازی وجود دارد. این ساز نیز بنا به پژوهش های ورتكف Vertkov و دیگر صاحب نظران آذربایجانی، تا پیش از قرن ۱۲ هجری (اواخر قرن ۱۸ میلادی) در قفقاز دیده نشده است. در آن زمان یك نوازنده ماهر به نام صادق اوغلی به آن سه سیم واخوان افزود و كمی شكلش را تغییر داد. بدین ترتیب تار قفقازی اقتباسی از تار ایرانی و در اصل برگرفته از رباب است. در حال حاضر این ساز با كاسه ای كوچك تر از تار ایرانی، هشت سیم دارد و محل قرار گرفتن آن همانند عكس های نوازندگان تار دربار قاجار، بر روی سینه نوازنده است.
قدیمی ترین تار ایرانی كه در جهان غرب شناسایی شده، به سال ۱۲۸۹ هجری خورشیدی در یك موزه انگلیسی و قدیمی ترین سند تارنوازی با شكل و شمایل امروزی نیز، نوشته ای از گوبینو Gobineau جهانگرد فرانسوی است كه در سال ۱۲۳۵ خورشیدی، تارنوازی آقا علی اكبر فراهانی را در تهران از نزدیك دیده و او را یك هنرمند طراز اول جهانی توصیف كرده است.
این ساز از دو قسمت كاسه و دسته تشكیل می شود. كاسه كه مهمترین بخش ساز است معمولاً دو تكه ساخته می شود. چوب مورد استفاده بیشتر از درخت توت و گاهی از درخت گردوست و البته بهترین كیفیت با چوب توت بدست می آید. برای ساخت آن، ابتدا دو طرف كاسه تار به صورت جداگانه تراشیده می شود و سپس داخل هر یك خالی شده و بعد آنها را به هم می چسبانند. كاسه از یك قسمت بزرگ به نام شكم و یك قسمت كوچك به نام نقاره تشكیل می شود.
پس از چسباندن دو نیم كاسه، دسته را به آن وصل می كنند و سپس سرپنجه نیز به دسته وصل می شود. سرپنجه در واقع جعبه ای است كه در انتهای دسته تار قرار دارد و گوشی های نگهدارنده سیم های تار بر دو سوی آن جای می گیرند. برای تار دو نوع سرپنجه می سازند. یكی طرح سنتی و دیگری نوعی جدید موسوم به طرح استاد قنبری (ابراهیم قنبری مهر) است. دستۀ تار ۴۵ تا ۵۰ سانتی متر طول دارد و جداگانه ساخته می شود. برای تزئین آن معمولاً دو نوار استخوانی كه در بین شان یك نوار چوبی تیره رنگ نصب شده است، دیده می شود.
خرك وسیله كوچكی از جنس شاخ بز یا گوسفند است كه سیم های تار از روی آن عبور می كنند و هنگام نوازندگی طنین صدای سیم ها از طریق همین خرك به پوست تار و در نهایت به كاسه تار وارد می شود تا برای چند مرحله تشدید شوند. در سال های اخیر نوعی خرك پلاستیكی نیز ساخته شده است كه به زعم برخی نوازندگان و سازندگان تار، صدای بهتری ایجاد می كند. تار ۶ سیم دارد. سه عدد از سیم ها از جنس فولاد و سه عدد دیگر از جنس آلیاژهای مس هستند. در گذشته، تمام سیم ها را همانند سایر سازهای زه دار، از ابریشم می ساختند. سیم ها از یك طرف به كاسه تار وصل می شوند و پس از گذشتن از روی خرك در انتهای دسته به گوشی های ششگانه متصل می شوند.سیم های تار با كوك های مختلفی به صدا در می آیند. هر كدام از آنها رنگ صوتی ویژه ای دارند و تقریباً با یك كوك می توان تمام دستگاه های موسیقی ایرانی را نواخت. گستره صدا دهی این ساز در حدود دو و نیم هنگام Octave است.
برای نوازندگی تار، كوك های مختلف و متنوع وجود دارد. برخی كوك ها برای اجرای برخی دستگاه ها مناسب تر و برای برخی دیگر چندان مناسب نیستند. چهار كوك رایج همانند نمونه های ۲۰، ۲۱، ۲۲ و ۲۳ هستند.بر روی دسته تار ۲۵ تا ۲۸ عدد پرده بسته می شود. پرده ها مشخص كنندۀ نقاطی هستند كه نت های مختلف به وسیلۀ آن تولید می شوند. جنس پرده از رودۀ تابیده گوسفند است كه نوازنده با دست گذاشتن روی هر كدام از آنها می تواند نت متفاوتی را بنوازد.
تار با مضرابی كوچك از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود.تقریباً نصف طول مضراب با موم پوشیده می شود تا مضراب در دست های نوازنده به راحتی جای گیرد.در سال های اخیر یك نوع مضراب پلاستیكی نیز بدین منظور ساخته شده است.از سازندگان قدیم تار می توان به نام های استاد خاچیك، هامبارسون، فرج الله، آقا گلی، یحیی، برادران عباس و جعفر صنعت، ملكم، استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ اشاره كرد. در این میان نام یحیی، تارساز برجستۀ اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری بیشتر معروف است.
میرزا یحیی از ارامنۀ جلفای اصفهان و نام اصلی اش هوانس آبكاریان بود. اما روی تارهای خود، با اسم مستعار “یحیی” امضا می كرد. تاریخ مرگ میرزا یحیی را كه تا كنون مشهورترین سازندۀ تار به حساب می آید، ۲۸ بهمن سال ۱۳۱۰ خورشیدی نوشته اند. در بین موسیقیدانان ایران، تار خوب همواره هم ارز با نام یحیی است. از سازندگان نامدار تار در حال حاضر می توان از محمود فرهمند، یوسف پوریا، ابراهیم برزی، ارژنگ ناجی و رامین جزایری نام برد.