رباب جزو سازهای زهی مضرابی است كه بومی استانهای شرقی ایران،خاصه سیستان و بلوچستان می باشد. امروزه به جهت نقصان در سازهای بم ( Base ) در موسیقی ایران حضور رباب شكل پررنگتری به خود گرفته است. برای افزایش حجم صدای رباب شبكه ایی در حد فاصل گریپ و پوست تعبیه شده است و نیز برای افزایش وسعت صدای رباب از پردهایی از جنس آلیاژ برنج كه روی گریپ نصب گردیده استفاده می شود. این ساز دارای دو گروه گوشی می باشد: ۱. گوشی های مربوط به سیم های اصلی در قسمت سر پنجه ۲. گوشی های مربوط به سیم های فرعی بر روی كاسه اجزای اصلی رباب عبارتند از: كاسه طنینی: شامل ۲ قسمت كاسه و سینه است. كاسه تو خالی و بزرگتر است و بر دهانه آن پوست قرار می گیرد. در دو طرف بالای این كاسه كه به سمت سینه می رود، دو فرو رفتگی وجود دارد كه باعث می شود كاسه دو قسمتی به نظر آید.
در ساخت برخی رباب ها این دو فرو رفتگی كمی بالاتر، بین كاسه و سینه ایجاد شده اند. سینه: سینه جعبه ای است تو خالی و تقریبا مثلثی شكل، به طول تقریبی كاسه ساز كه از یك طرف هم عرض كاسه در محل اتصال و از یك طرف هم عرض دسته در محل اتصال به سر پنجه است. سطح سینه با صفحه ای چوبی كه تراش نازكی خورده پوشیده شده است. در نوع شهری رباب چون از وترهای واخوان استفاده نمی شود، گوشی های كوچك سطح جانبی آن، تزیینی به نظر می رسد و سوراخهای آن كه برای عبور وترهای واخوان ایجاد شده اند به خاطر خروج بهتر صدا از جعبه طنینی، باز می ماند. دسته: دسته رباب كوتاه و ادامه چوب سینه است و به صورت هرم به سرپنجه می رسد. تعداد چهار دستان بر آن بسته می شود و غالبا تزئیناتی با استخوان در ادامه سینه است بر روی آن دیده می شود. سرپنجه: جعبه كوچك تو خالی، در ابتدای طول دسته و محل قرار گرفتن یك سر ِ وترهای اصلی و گوشی هاست.
سر پنجه را كمی متمایل به عقب می سازند و شش گوشی به تعداد وتر های رباب (در هر طرف سه گوشی) در طرفین آن قرار دارد. اگر در انتهای سر پنجه شكل ها و حالتهای تزیینی به كار رود آن را صراحی می گویند. پوست: پوست روی كاسه رباب معمولا كلفت تر از سازهای مشابه است زیرا استفاده از وترهای ضخیم تر و دسته كوتاه ، فشار زیادی بر خرك و پوست وارد می كند. خرك: قطعه چوبی یا استخوان كوچكی از جنس شاخ به طول تقریبی ۶ سانتی متر است كه با دو پایه كوچك خود روی پوست ساز قرار می گیرد و وترها از درون شیارهای كم عمق آن عبور می كند. برای صدادهی بهتر ساز باید مضراب را كمی دورتر از خرك نزدیك به سینه ساز بر وترها فرود آورد. شیطانك: قطعه استخوان باریك و كم ارتفاعی به عرض دسته ساز است كه بین دسته و سرپنجه قرار دارد و وترها برای بسته شدن به گوشیها از درون شیارهای كم عمق آن عبود میكنند. سیم گیر: قطعهای است كوچك و معمولا از فلز در انتهای بدنه كاسه نصب می شود و گره وترها به آن بسته می شود. وتر: رباب دارای ۶ وتر اصلی است كه دو به دو همصدا كوك می شوند. امروز از سیمهای گیتار برای رباب استفاده می شود ولی در گذشته از روده تابیده یا نخ ابریشم استفاده می شد.
ابداعات و اصلاحات جدید روی رباب بعد از این كه استاد ابراهیم قنبری مهر اصلاحاتی در ساز رباب به جهت افزایش وسعت صدا و سهولت در نوازندگی انجام دادند (نصب گریپ، قرار دادن پرده فلزی، كم كردن عرض و ضخامت دسته و … ) با توجه به نیازهای نوازندگان و مشكلاتی كه آنها در ربابهای موجود اشاره می كردند و بررسی و تحقیق روی ربابهای محلی و اصیل، یك سری تغییرات و اصلاحات در جهت رسیدن به صدایی با كیفیت بیشتر و نزدیك به صدای اصیل و نوازندگی راحت تر انجام شد كه عبارتند از : ۱– چون این ساز اساساً یك ساز بم با حجم صدای زیاد می باشد لذا یك شبكه در حد فاصل بین گریپ و پوست خور نصب شد. طرح شبكه پس از چند بار تجدیدنظر به شكلی كه در عكس مشاهده می كنید اجرا می شود. ۲ – برای افزایش بیشتر وسعت صدای رباب طرحی آماده گردید كه گریپ تا قسمت ابتدائی پوست خور امتداد یافته و شبكه به دو طرف آن منتقل شد. در این طرح وسعت صدای رباب با ۳ سیم ملودی (سیم اصلی) تقریباً ۵/۲ اكتاو و در ربابهایی با ۴ سیم ملودی تقریباً ۳ اكتاو می باشد. ۳ – استاد قنبری مهر به جهت سهولت نوازندگی رباب از طول كاسه رباب (قسمتی كه واخوان ها روی آن نصب می شود) كم كرده و به همان اندازه به طول دسته اضافه نموده بودند كه در این حالت ۷ عود گوشی و اخوان روی كاسه نصب می شود لذا برای رسیدن به تعداد ۱۳ عدد گوشی و اخوان در اندازه آلتو و ۱۵ عدد گوشی و اخوان در شاه رباب (سایز باس) گوشی ها در دو ردیف نصب شدند. ۴ – برای سهولت در نوازندگی قطعه ای چوبی با فرم مخصوص در محل تماس ساعد نوازنده با لبه كاسه نصب گردید. وسعت: معمولا وسعت صدای معمول رباب یك اكتاو و نیم است رَباب (Rabab) یك ساز قدیمی است كه خاستگاه آن خراسان دوره اسلامی، سیستان و بلوچستان و افغانستان میباشد. این ساز با نام رباب بیش از یك هزار سال قدمت دارد و نام پارسیاش رواده میباشد. در متون باستانی و یونانی و بویژه در لاتین «پندورا پرزاروم» نگاشته شدهاست.