لكها جنوبیترین گروه از طوایف كرد ایران هستند. و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدودأ صد هزار خانه بودهاند، آنها را «لك»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند. ایلات و عشایر با قومیت و گویش لری در یك تقسیم بندی به دو بخش لر و لك تقسیم میشوند كه از نظر لهجه، سنن، آداب و رسوم و برخی مسایل مذهبی با یكدیگر تفاوت اندكی دارند. ایلات و طوایف لك در شمال و شمال غربی لرستان سكونت دارند و سرزمین لك نشین به صورت خط منحنی در درههای رودخانهی سیمره میان بروجرد، نهاوند، خرم آباد، كرمانشاه و ایلام قرار گرفته است. در گذشته، لكها به «طوایف وند» و لرها به «فیلی» شهرت داشتند. لرها در سطح وسیعی در ایران در استانهای لرستان، بخشی از ایلام، چهارمحال و بختیاری، خوزستان، مركزی، كهگیلویه و بویراحمد و بخشی از استان فارس و بوشهر زندگی میكنند. در سایر نقاط ایران مثل كرمان و تهران نیز طوایف پراكنده لر وجود دارند. برخی لكی را در شاخه گویشهای جنوبی كردی طبقهبندی میكنند، و برخی آنها را قومی مابین كردها و لرها نامیدهاند و برخی لكها را یك شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند گویشهای جنوبی كردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجههای منفرد و متفاوت نظیر (كرمانشاهی، كلهری، سنجابی، لكی فیلی) در استانهای كرمانشاه، كردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران میباشند. مهمترین ایلات لك عبارتند از ایل كلهر، ایل زنگنه، ایل مافی و ایل باجلان كه در نواحی ایلام و كرمانشاه و لرستان ماوا داشته اند. طوایف لك كه در لرستان زندگی میكنند غیر از طوایف لر هستند. شاه عباس اوّل در دورهٔ صفویه لكها را به لرستان منتقل كرد و درآنجا سكونت داد و طایفهٔ سلسله كه قبلاً در منطقهٔ مایدشتكرمانشاه ساكن بود و طایفهٔ دلفان در قرن سوم تیولی در شمال لرستان داشتهاند و طایفهٔ باجلان از منطقهٔ موصل آمدهاست. در زمان نادر شاه بخشی از سپاه نادر را لكها تشكیل میدادند. در دوره قاجار، به علت انتقام گیری از زندیه، بسیاری از طوایف لك، منقرض و به نقاط مختلف پراكنده شدهاند. در زمان مشروطیت هم لكها به فرماندهی یارمحمدخان كرمانشاهی نقشی ایفا كردند وبه قول كسروی، یار محمد خان یكی از سمبلهای مشروطه بوده. و در نهضت جنگل هم لكها نقش بسزایی داشتند. چنین به نظر میرسد كه روند اخذ هویت كردی كه از سدهها پیش مردم گوران مناطق اردلان (به مركزیت سنندج) و سرزمین كرمانشاه در بر گرفت، در منطقه لكنشین تكمیل نشده و باعث مناقشهآمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لكها شدهاست. چنین به نظر میرسد كه لكی از هر دو زبان كردیتبار و لریتبار عناصری داراست. اما با دقت در آن میتوان دریافت كه قرابت بسیار زیادی با كردی كلهری دارد. ۷۰ درصد واژگان لكی با زبان فارسی مشترك است. ۷۸ درصد با لری خرمآبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی. لكهای پیشكوه قویاً خود را لر میدانند و لكهای پشتكوه پیوندهای قوی فرهنگی هم با لرها و هم با كردها نشان میدهند. مقایسه زبانهای لكی با دیگر زبانها. به عنوان مثال: در زبان فارسی: بیا به خانه برویم- درزبان لری: بهجه رهیم هونه- در زبان كردی: بو بچیمه مال- در زبان لكی: بوری بچیمه مال. برخی منابع لكی را درپیوستار تدریجی فارسی-لری-كردی در میان لری و گورانی قرار داده ولی همانندیهای آن بیشتر به سمت لری میدانند. برخی زبانشناسان هم لكی را كاملاً در دستهٔ لری طبقهبندی كردهاند. از ویژگیهای لكها، داشتن فرهنگ غنی مكتوب است. برخی آثار سرایندگان لك در تذكره به همت مرحوم اسفندیارخان غضنفری تحت عنوان «گلزار ادب لرستان» گردآوری شدهاست. شاعران برجستهای از حوزه كولیوند (الشتر) مانند ملا پریشان، ملا منوچهر و ملا حفعلی و اخیراً رضا حسنوند و عزیز بیرانوند (خم گرین) و كیومرث امیری كله جویی معروف به لك امیر شعرهایی به این زبان سرودهاند. از دیگر آثار مكتوب میتوان به سرودههای اهل حق نظیر: كلام خان الماس، نامه سرانجام، هفتوانه پهلویانه عسگری عالم و خم گرین عزیز بیرانوند اشاره كرد. دیگر اثر مشهور شاهنامه لكی است كه اخیراً انتشارات اساطیر آن را منتشر كردهاست.