از لشكرجان تا لشكاجان
تاریخچه روستای لشكاجان علیا از توابع رودسر
راوی و محقق :
آقای حسین معینی
ویرایش و تایپ متن :
محمد صدرا معینی
بنام خالق زیباییها
وضعیت تاریخی و زیست محیطی وخواستگاه زندگی اجتماعی و آوردگاه های درگیری ، اعم از اشغال شدن و اشغالگری آبادیها را خاك رقم میزند. همانطور كه در موارد گذشته كه امروز در بستر تاریخ خوابیده اند را رقم زده است. لشكاجان امروزی و لشكرجان گذشته های دور هم از همین تاثیرات آب و خاك و جایگاه شكل گرفته است و خاك آن خشك و حاصلخیز و غیر باتلاقی است، و ماسه ای كه پس از هر بار بارش باران با نیم روز تابش اشعه خورشید خشك میشود و روی همین اصل محل مطلوب رویش انبوه درختان شمشاد و كرات و شبخوس (له یا لی كه تیغهای آن حتی به اندازه ۱۰ تا ۱۵ سانتمتر نیز میرسد ) و آزاد كه مطلوب ترین چوب صنعتی را حاصل میشود و بخصوص انبوه درختان شمشاد كه بهترین امكان استتار برای مصون ماندن از هر گزندی ( بلایای طبیعی اعم از باد و طوفان و رانش زمین و …. ) كه با كمی كاوش در روزگار سپری شده این دیار و با وجود خاك خشك و رویش انبوهی از این نوع درخت در دو مقطع زمانی به فاصله دور ، مكانی مناسب جهت جایگاه لشكر و سپاه پادشاهان هم عصر خود بوده است .
نخست در گذشته و در قسمتهای جنوب شرقی در مجاورت رودخانه پرجوش و خروش شیرارود كه بعلت طغیان گاه بگاه ناشی از بارندگیهای منطقه كوهستانی اشكورات ( از توابع شهر رحیم آباد شهرستان رودسر ) سبب ایجاد حوادث شده و شر بپا میكرد و در گذشته نیز به همین نام شرارود شهرت داشت و به مرور زمان بنام فعلی شیرارود تغییر نام داد كه اكنون متاسفانه به نهری مانند است پر از زباله كه این نیز یكی دیگر از دستاوردهای ما انسانها برای طبیعت خدادادیست، قلعه ای وجود داشته گویا متعلق به سپاه ذخیره لیل بن نعمان كه حكومت مازندران را در اختیار داشته و مرز آن عصر كه از هزار سال هم میگذرد تا رودخانه بعدی در ناحیه غرب رودسر امروزی بنام گوارود بوده كه این سپاه از این قلعه حركت داده شده و ضمن فتح مناطق مازندران، تا به طوس نیز رسیده و در آنجا از دوطرف مورد حمله سپاه حاكم آن سرزمین واقع شده و غائله جاه طلبی در فزونی قلمرو شان خاتمه پیدا میكند.
آبادی و سكونت در روستای لشكاجان كه از دو قسمت بالا ( علیا ) و پایین ( سفلی ) تشكیل شده ، با تخلیه آن قلعه شروع میشود. در سالهایی كه مردم بمنظور ایجاد زمین مناسب جهت كشاورزی،یعنی مكان همان سلسله ساختمانهای جایگاه لشكر را تسطیح میكردند تا بذر طلای سبز یعنی چای را بكارند، شمشیری نیز یافت میشود كه خود بر ادعای این مطالب صحه میگذارد ولی متاسفانه در حال حاضر از این قطعه مكشوفه خبر دقیقی در اختیار نیست . و به دلیل وضعیت جغرافیایی گیلان و بارندگیهای پیاپی ، كل خانه های مسكونی و بناهای نظامی پادگان از بین رفته و فقط فرازی تپه ای شكل از آن بجا مانده كه بطرف شیب رودخانه تسطیح شده و امروزه كلا زیر پوشش باغات چای رفته است.
از آن جایی كه “جان” در زبان پهلوی باستان ، به معنی جایگاه میباشد براین اصل لشگرجان بمعنی جایگاه لشگر نام داشت و در حدود پانصد سال قبل هم بعلت داشتن درختان شمشاد و همان خاك خشك و كندن خندقی عریض و طویل هم محل عبور پنهانی سپاه حكومتهای گیلان و آذربایجان بود كه چندین دهه نیز در عصر صفویه هم این معبر وجود داشته و اینك در حدفاصل مركز همان محل، مدرسه ابتدایی روستا دایر است.
خارج از این مسائل سابق برین بعلت قرار گرفتن بین دو رودخانه گوارود و شیرارود و گذرگاه خشك غیر باتلاقی و غیر جنگلی بین دریای خزر و كوهستانهای جنوبی مابین گیلان و مازندران ،آباد و دارای انواع میوه های جنگلی وزیر كشت گندم و جو و انواع حبوبات بوده كه بعدها بیشتر زمینهای پست و آبگیر آن به مزارع برنج و بلندیهای غیر آبگیرش به باغات كشت چای كه امروزه دو محصول اصلی این منطقه را شكل میدهند تبدیل گشته كه هر دو بعلت داشتن خاك خوب از كیفیت بالایی برخوردارند. درختان شمشاد نیز دیگر به مانند قبل رشد بسیاری ندارند و از تعداد آنها فوق العاده كم شده و به ثمر صنعتی شدن هم نمیرسند و درختان كرات و شبخوس كه دامداری گذشته را رونق میدادند در اثر آفات درختی از بین رفته اند اما درختان دیگری جایشان را گرفته و به رشد كامل میرسند كه در كنار برنج و چای و حبوبات و سبزیجات و دامداری، فروش درخت بجهت قطع و مصرف در چرخه صنعت درودگری كشور نیز بخشی از درآمد اقتصادی اهالی آبادی را تامین میكند .
لشكاجان از حدود چهارصد سال قبل تنها آبادی منطقه بوده كه در میان آبادیهای پراكنده اطراف خود كه كم كم شكل گرفته اند دارای امتیازاتی بوده كه آبادیهای محروم وتازه شكل گرفته اطراف تا كیلومترها دورتر از آن نیز، از این امتیازات و امكانات رفاهی استفاده میكردند كه برخی از این امكانات مهم آن زمان شامل: وجود گورستان و مسجد و آبدنگ (دستگاهی كه با فشار آب كار میكند به منظور تبدیل جو به برنج ) و دستگاه مالش چای و محل عبور و مرور از روستا تا شهر كه نزدیكترین و بهترین جاده را به شهرهای رودسر و لنگرود داشته است .
همچنین بعلت علاقمندی مردمان این دیار به مقوله آموختن و داشتن سواد، از دیرباز محل برگزاری كلاسهای درس نزد میرزاهای خانگی بوده، كه از این نظر نیز در منطقه دارای شهرت و معروفیت میباشد و از این كلاسها هم خود اهالی لشكاجان بالا و پایین استفاده میكردند و هم ساكنین ده همجوار یعنی بازرگان محله كه روستایی با قدمت دویست ساله میباشد . كه در مجموع بالاترین رقم آماری نفرات باسواد مخصوصا در مردان را در بین آبادی و روستاهای دور و نزدیك را داشته است .
از آخرین نفرات میرزاهای خانگی میتوان به میرزا محمدحسین و مردی از دیار طالقان بنام احسانی اشاره كرد كه تا سالهای ۱۳۱۵ نیز در این روستا مكتب خانه داشته اند كه در ده ها روستا های اطراف نیز تا آن زمان بوجود نیامده بود و بلاخره اولین مدرسه در سالهای ما بین ۱۳۲۰ الی ۱۳۲۵ در روستای مجاور رودخانه شیرارود یعنی بازرگان محله بصورت رسمی تاسیس و شكل گرفت آنهم با دو نفر معلم و بالغ بر حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ دانش آموز كه بیشترشان باز ساكن لشكاجان بوده اند .
اولین كارخانه تبدیل شالی یا همان جو به برنج درسال ۱۳۳۰ در لشكاجان احداث شد و به مرور زمان در گوشه و كنار تعدادشان افزایش یافت كه امروزه یك باب آن بصورت مدرنیزه كه پاسخگوی نیاز لازم فعلی میباشد مشغول بكار است و آن اولی هم به انباری نیمه متروكه مبدل گشته است . در سالهای اخیر یك باب كارخانه چایسازی دیگر كه دومین كارخانه خشك سازی برگ سبز چای در منطقه كویه و لشكاجان كه در حدفاصل ۵ الی ۶ كیلومتری ازهم قرارگرفته اند به بهره برداری رسید و ساختمان های مدارس ابتدایی و راهنمایی و خانه فرهنگ روستایی و مخابرات مركزی و دهداری نوساز نیز ضمن داشتن برق سراسری و خطوط ارتباطی / مخابراتی تلفن و نانوایی لواشی و بربری و مغازه های فروش مایحتاج زندگی و تاكسی تلفنی و جایگاه توزیع نفت در روستای لشكاجان كه هم از سمت شرق و هم غرب به شهر، راه دسترسی آسفالته دارد، بوجود آمدند و بلاخره پس از سالها انتظار آرزوی دیرینه مردمان این دیار كم كم در شرف برآورده شدن است و آنهم اینكه لشكاجان نیز از داشتن نعمت گاز شهری در آینده نزدیك بهره مند خواهد شد .
در دهه پنجاه بعلت داشتن جمعیت نسبتاً زیاد و حضورجوانان پرشور وتوانا و انقلابی تصمیم و اقدام به تاسیس كتابخانه ای شد كه فعالیت های هنری و ورزشی آن بسیار پیشرفت كرد تا حدی كه تیم والیبال آن سرآمد تمامی تیمهای والیبال سطح استان گیلان شد و به اردوهای آمادگی زیادی جهت مسابقات نیز رفتند كه در اینجا جا دارد از تلاشهای بی امان جناب آقای عبدالعلی بنی مهد لشكاجانی كه امروزه رودسر را به قطبی استعدادپرور در این رشته در سطح كشور مبدل ساخته و در عرصه ورزش افتخاری جاودانه برای دیار لشكاجان محسوب میشوند تقدیر و تشكر نماییم .
ولی اكنون كه در دهه هشتاد به سر میبریم متاسفانه جمعیت پیر و جوان آن بسیار اندك گشته تا بدان جا كه بسیاری از زمینهای كشاورزی اعم از برنج و چای بدون كارگر و بعمل آورنده باقی مانده اند .
با توجه باینكه گیلان در دو نوبت از وجود بیماری فراگیر وبا آسیب دید ، لشكاجان نیز در این رویداد وحشتناك و كشتار كننده به سختی صدمه دید و در آن حادثه كلیه ساكنین آن بجز دو نفر هلاك شدند و بعدها خانواده هایی از مناطق اشكورات رحیم آباد و اطراف استان مازندران و روستاهای اطراف لاهیجان به این منطقه كوچ كردند و در لشكاجان ساكن شدند كه اولاد و نوادگان آنها اهالی لشكاجان و بومی های سالهای اخیر را تشكیل میدهند.