شهر فردوس مركز شهرستان فردوس، در استان خراسان جنوبی، در فاصله ۳۴۵ كیلومتری جنوب مشهد و ۱۹۵ كیلومتری شمال غربی بیرجند و در مسیر محور اصلی ارتباطی استانهای یزد، كرمان، اصفهان، بوشهر، هرمزگان و فارس به مشهد واقع است.شهر فردوس، از سطح دریا ۱۲۹۳ متر ارتفاع داشته و بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، ۲۳,۴۰۵ نفر جمعیت دارد.
فردوس كه تا ۱۳۰۸، تون نامیده میشده، امروزه به خاطر انار و زعفران مرغوبش شناخته شدهاست.
پیشینه
حسن پیرنیا، در كتاب خود به اولین اشارههای تاریخی به منطقهای كه تون (فردوس) در آن واقع است میپردازد و میگوید: «از منطقهای كه تون در آن واقع شدهاست، در كتیبه داریوش با عنوان استاگارتیه یاد شده كه نویسندگان قدیم ساكارتیا ضبط كردهاند.» این منطقه ابتدا زیر نفوذ مادها بوده و پس از عصر سلوكیان هم از طرف جنوب سرزمین پارت را محدود میكرده و جز قسمت تون و طبس، بقیه نواحی آن كویر خشك و بیآب و علف بودهاست. هردوت، مردمان این ناحیه را طایفهای از پارسیها میداند و میگوید كه به زبان پارسی سخن میگفتند و از راه شكار گورخر و غزال روزگار میگذراندند.
بررسیهای باستانشناسی و وجود محوطهها و تپههای باستانی، رونق این ناحیه را تا پیش از اسلام بهخصوص در عصر تاریخی به اثبات رساندهاست. قدیمی ترین آثار یافتشده در شهرستان فردوس توسط باستانشناسان میراث فرهنگی خراسان، مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد است و از آن پس آثاری از هزاره اول، دوران ساسانیان و دورههای مختلف اسلامی یافت شدهاند كه تداوم حیات طولانی در این شهر را نشان میدهد.
این شهر تا سال ۱۳۰۸ خورشیدی، تون نام داشته و در متون قدیمی اغلب به نام بلده طیبه تون و در مكاتبات دوره صفویه، به نام دارالمؤمنین تون نامیده شدهاست.نخستین كتاب موجود كه از تون نام برده، اشكالالعالم جیهانی متعلق به قرن چهارم هجری است كه از تون به عنوان شهری آباد و بزرگ یاد كردهاست.از آن به بعد نام تون به مناسبتهای مختلف در متون و سفرنامهها دیده شده و اغلب از آن به عنوان شهری بزرگ و آباد نام برده شدهاست.دلایل و شواهد تاریخی نشان میدهد كه در گذشتههای دور كه تون اهمیت و اعتباری تاریخی و جمعیتی داشته، به ویژه تا دوران اقتدار اسماعیلیه و حتی سدههای پس از آن، به ولایت قهستان تعلق داشتهاست. ایالت تون یكی از مناطق قهستان بوده كه بعد از الموت، دومین مركز مهم فرقه اسماعیلیه بوده و تا حمله مغول دوام داشتهاست. آثار به جا مانده از دژهای آن دوران، مانند كوه قلعه فردوس، قلعه دختر بشرویه و قلعه حسنآباد هم اكنون نیز قابل مشاهدهاند.
ناصرخسرو قبادیانی، در سده پنجم هجری، خبر از وجود چهارصد كارگاه زیلوبافی در شهر تون دادهاست:
«شهر تون شهر بزرگ بودهاست اما در آن وقت كه من دیدم اغلب خراب بود و بر صحرایی نهادهاست و آب روان و كاریز دارد و بر جانب شرقی باغهای بسیار بود و حصاری محكم داشت. گفتند در این شهر چهارصد كارگاه بودهاست كه زیلو بافتندی و در شهر درخت پسته بسیار بود در سرایها و مردم بلخ و تخارستان پندارند كه پسته جز بر كوه نروید و نباشد.»
در بسیاری از دورههای زمانی، تون در كنار قائن، یكی از دو شهر مهم و بزرگ ولایت قهستان بوده و نامش را همراه قائن و گاه در تركیب با آن، به صورت «تونوكین» (تون و قاین) به جای قهستان به كار میبردهاند.ماركوپولو نیز در سفرنامه خود، از منطقه قهستان با نام تونوكین یاد كرده كه اشاره به تون و قاین دو شهر بزرگ این بلاد داشتهاست.در دورههای اخیر كه قائن اهمیت پیشین خود را از دست داده بود، تون به همراه طبس منطقه واحدی را تشكیل داده و عبارت تون و طبس جای تون و قائن را گرفت.
مردم شهر تون در حمله مغول قتل عام شدند و چهل هزار نفر از اسماعیلیه در تون كشته شدند به طوری كه از كشتهها پشته و تپه ساخته شده و روی آن تپه، تخت هلاكوخان قرار داده شدهاست. این تپه كه به «تخت هلاكو» معروف شده بود.
حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب در مورد فردوس گفتهاست: «در اول شهر بزرگ بوده و این زمان شهری وسط است و وضع آن شهر چنین نهادهاند كه اول حصاری به غایت بزرگ نهاده و خندق عمیق بیآب دارد و بازار درگرد حصار درآورده و شهر و خانهها در گرد بازار و باغات و توتستانها در گرد خانهها و غلهزار در گرد باغات و در گرد غلهزارها بندها بسته كه آب باران میگیرند و آب بدان غله میبرند و در آن بندها خربزه بیآب زراعت میكنند كه به غایت شیرین میباشد و آبش از كاریزها است و هوای معتدل و حاصلش غله و میوه و ابریشم باشد.» این شهر دارای ارگی بزرگ بود كه ساخت آن را به عمرو لیث صفاری نسبت میدهند. در دوره صفویه و در زمان پادشاهی شاه تهماسب اول این ارگ مرمت گردید.
تون كه در دوره صفویه به خوبی رشد كرده بود، در قحطی قرن یازده بیشتر جمعیت خود را از دست داد.
در آغاز سده اخیر، هنوز فردوس از شهرهای مهم استان خراسان بود، به گونهای كه شهرداری فردوس كه در سال ۱۳۰۴ تأسیس شد، از نخستین شهرداریهای استان خراسان بزرگ بودهاست.
وجه تسمیه تون
تون، در «معجمالبلدان»، سفیدی روی ناخن، در «برهان قاطع»، گلخن حمام، در «مؤیدالفضلا»، جامه شبروی، در «مجمعاللغات»، حمام و در «فرهنگ نظام»، خزانه و گنجینه معنی شدهاست. اما به دلیل مجاورت با طبس كه به معنی چشمه آبگرم است، باید مفهوم سرزمین گرم را داشته باشد.
بنابر یك قول دیگر، نام فردوس در زمان ایران باستان، «تابان» بودهاست كه پس از حمله اعراب در زبان عربی تغییر شكل یافته و به صورت تون درآمدهاست. بر طبق این قول، تابان و تابش كه امروزه به نام فردوس و طبس شناخته میشوند، هر دو از شهرهای كهن ایران به شمار میروند.
گویش فردوسی
مردم فردوس به گویش فردوسی سخن میگویند. این گویش در میان گویشهای فارسی در خراسان، یكی از قدیمیترین گویشها به شمار میرود كه تا حد بسیار زیادی ویژگی زبان فارسی را حفظ كرده و آهنگ زبان پارسی باستان را همچنان به همراه دارد.با این كه این گویش از نظر واژگان موجود در آن زیرمجموعهای از زبان پارسی است، به دلیل تفاوت ساختاری كه در صرف افعال و جملهبندی با زبان رسمی كشور داشته، نسبت به سایر گویشهای خراسان تا حدود زیادی از آلودهشدن به واژگان بیگانه مصون ماندهاست. آهنگ و وزن ادای كلمات در این گویش، به گونهایست كه درك آن برای شنونده ناآشنا بسیار دشوار مینماید به طوری كه اغلب آن را یك زبان و نه گویش میپندارند.
مردم پنج محله فردوس، اگر چه همه از گویش فردوسی استفاده میكردهاند، ولی باز هم تفاوتهایی در گویش محلههای مختلف وجود داشته، ولی این جدایی و اختلاف پس از زلزله سال ۱۳۴۷ یكی شده و به تدریج گویشهای محلهها در هم آمیخت.
این گویش در تمامی سطح شهرستان و بخشهایی از شهرستانهای مجاور از جمله قائن و گناباد رواج دارد. با این وجود، این گویش در روستاهای مختلف شهرستان فردوس به صورتهای متفاوت بیان میشود. نكته جالب آنكه گویش برخی از روستاها كه فاصله زیادی تا شهر فردوس دارند، كاملاً شبیه مردم فردوس بوده در حالی كه گویش برخی روستاها كه تنها چند كیلومتر با فردوس فاصله دارند، تفاوت زیادی با فردوس دارد.


