از جاذبه های تاریخی و گردشگری كاشان و در كل ایران تپه سیلك است .ناحیه سیلك (فتح یا و سكون لام در رایج ترین تلفظ) به عنوان یكی از قدیمی ترین مراكز سكنای بشر ماقبل تاریخ در ایران شناخته شده است. تا پیش از آغاز كاوش های علمی، كسی به ارزش باستانی و اهمیت تاریخی آن پی نبرده بود. در سال ۱۳۱۱ هجری خورشیدی، هیاتی فرانسوی به سرپرستی دكتر گریشمن از طرف موزه لوور فرانسه، در این تپه ها به عملیات اكتشافی پرداختند و بعد از كندن كانال ها و گمانه های حفاری، نمونه ها و اشیای نفیس و نوید بخشی به دست آوردند كه موجب شد تا سال ۱۳۱۶ خورشیدی، متناوبا این كاوش ها ادامه یابد.
این منطقه مسكونی در جوار بقایای دریای تتیس (دریای عظیمی كه تمام فلات مركزی ایران و افغانستان را در برگرفته بوده) قرار گرفته و شاید با خشك شدن آرام دریا و پدید آمدن خشكی های حاصلخیز، انسان هایی را كه احتمالا در ارتفاعات زندگی می كرده اند، به سمت خود كشانده است. منطقه ای بسیار كهن با قدمتی در حدود ۷۰۰۰ سال!
با تمام ویژگی های منحصر به فرد سیلك، افراد زیادی به دیدن تپه نمی روند چرا كه در نگاه ابتدایی یك تپه خاكی جاذبه برای دیدن، آن هم در گرمای شهر كاشان ندارد ولی با كمی توجه به قدمت و شناخت تاریخ، آنوقت این تپه دالانی برای ورود به دنیایی دیگر محسوب خواهد شد و این، وسوسه دیدار از آن را برخواهد انگیخت.
این تپه در مغرب مسیر كاشان- فین و در مجاورت جاده قرار دارد. سیلك در حال حاضر مشتمل بریك تپه شمالی و یك تپه جنوبی است كه به فاصله ۵۰۰ متر از یكدیگر قرار دارند.در جلو این تپه ها گورستان هایی از انسان های ما قبل تاریخ وجود دارد.این تپه ها برای افراد عادی جذابیت فراوانی ندارد. به غیر از قسمت كوچكی از دیوارهای خشتی و چند ابزار و اسكلت به نمایش گذاشته شده، تنها تپه های خشك و بی آب و علف دیده می شود كه احتمالا توجه افراد عادی را جلب نخواهد كرد. به همین دلیل در صورتی كه همراهان شما از مشتاقان به امور باستانی و آشنا به این قضیه نیستند، توجه به این نكته مفید فایده خواهد بود.








تمدن
در خرابههای تپه باستانی سیلك چند اسكلت انسان و ظروف باستانی پیدا شدهاست كه این اشیاء در موزههای لوور فرانسه، موزهٔ ملی ایران و موزهٔ باغ فین و موزهای در كنار این مجموعهٔ باستانی قرار داده شدهاست. از نكات دیدنی این منطقه باستانی وجود خرده سفالهای چند هزار ساله روی زمین و پیرامون این تپهها است.
پیداشدن دوكهای ریسندگی و بافندگی نشانی از آشنایی این مردم در هزارههای پیش از میلاد از صنعت ریسندگی و بافندگی دارد. همچنین ساكنان این منطقه با ذوب كردن فلزات برای خود وسائل و ابزارهای كار می ساختند.
با كشف كوره ذوب فلزات در بخش جنوبی این تپه، میتوان شهر سیلك را جزو صنعتیترین شهرهای آن دوران محسوب كرد.
«ساكنین سیلك برای محافظت خود از گرما و سرما در اتاقهای كوچكی كه با شاخ و برگ درختان میساختند به سر میبردند و بعدها خانههای گِلین نیز بنا نهادند و تحقیقاتی كه در محل مزبور انجام گرفته است نشان میدهد كه مردم فلات ایران به امر كشاورزی پرداختند و حیوانات اهلی را نیز پرورش دادند. در خرابههای سیلك بقایای استخوان گاو و گوسفند شاهد بارزی بر توجه مردم آنجا به تربیت اینگونه حیوانات است. در این محل ظروف سفالین قرمز رنگی نیز پیدا كردهاند كه از لحاظ صنعت نسبت به ظروف پیش تا حدی كاملتر به نظر میآید و معلوم میشود كه آنها را در كورههای ابتدایی میساختند. چون در همین محل مقداری دوكهای سنگی و گِلین به دست آوردهاند تصور میرود كه مردم آن زمان با صنعت نساجی آشنایی داشتهاند. در پایان عهد حجر پسین مردم این سامان آلات و ابزار خود را با مس میساختند و كمكم اینگونه ادوات جای ابزار سنگی را كه تا آن زمان متداول بود گرفت و به تدریج كندهكاری بر استخوان نیز معمول شد و مردان و زنان به زینتآلات توجه خاصی نشان دادند و مردگان را در محل سكونت خویش به خاك سپردند.»
«در هزاره چهارم پیش از میلاد مردم دشتنشین فلات ایران در كار زندگی پیشرفت بیشتری كردند و این پیشرفت در توسعه محل سكونت و توجه به تزیین منازل آنها به خوبی دیده میشود، در قریه سیلك نموداری از آن وجود دارد، ساكنین این محل اتاقهای خود را با اكسیدآهن و مواد دیگر نقاشی میكردند و ظروف سفالین ظریف میساختند و تصویر پرندگان و حیوانات وحشی را بر روی آنها با رنگ سیاه منقوش میكردند و به تدریج این ظروف شفافتر و شكل آنها منظمتر شد،از اینجا میتوان حدس زد كه مردم آن ناحیه جهت انجام این عمل به اختراع چرخ نائل شده بودن، چرخ آنها تخته باریكی بوده است كه بر زمین میگذاشتهاند و آنرا با دست میچرخاندند و به این ترتیب به ظروف خود شكل زیباتری میدادند. تاكنون شبیه اینگونه ظروف در هیچیك از كشورهای آن دوران به دست نیامده است. چنین میتوان نتیجه گرفت كه ایرانیان در این صنعت سرآمد اقوام دیگر بودند و شاید اختراع مزبور ویژه آنها باشد. با آنكه سنگ در ساختن آلات و ادوات در این عهد به كار میرفت فلز نیز بیش از دوره پیش وارد صنعت گردید، مس را با چكش صاف میكردند، اما طرز ذوب كردن فلزات را نمیدانستند و با مس سنجاق و ظروف ظریف میساختند. چون استخوانهای نوعی اسب و سگ به دست آمده است این توهم حاصل میشود كه مردم آن دوره از اینگونه حیوانات در حمل و نقل استفاده میكردند و مسلما توسعه كشاورزی مدیون همین امر بوده است. در این دوره تجارت نیز رو به پیشرفت نهاد. اما دادوستد بیشتر مربوط به محصولات كشاورزی مانند گندم و جو بود. مسئله دیگر كه اهمیت دارد این است كه كشت گندم و جو نخستین بار در ایران متداول شد.»
«در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد در سیلك خانههای قدیمی از میان رفت و به جای آن خانههایی با در و پنجره كوتاه ساخته شد و در ورودی آن اجاقی مركب از دو بخش وجود داشت، یكی برای آشپزی و دیگری مخصوص پخت نان. در این دوره غیر از ظروف سفالین بعضی تُنگهای كوچك از مرمر كه گویا مخصوص نگهداری عطر بود در حفریات سیلك پیدا شده است و همچنین مقداری آئینه مسی جهت آرایش به دست آمده است. از ویژگیهای این دوره وجود گوشوارههایی از طلا و لاجورد است. الواحی نیز با خط مخصوص پیدا شده است كه هنوز نتوانستهاند آنرا بخوانند و همین امر میرساند كه نفوذ مردم بینالنهرین پس از رخنه به شوش به سیلك نیز ادامه یافت. طبق تحقیقات دیگر گیرشمن این مسئله محقق شده است كه مُهرهای استوانهای شكل به جای مُهرهای پیشین با خطی خاص جهت كالایی كه از سیلك به نواحی دیگر میفرستادند ساخته میشد. این مُهرها از گِل رس تهیه میشد. سیلك تنها ناحیهای است كه پیش از دوران هخامنشی در آن مدرك كَتبی به دست آمده و حدس میزنند كه این مدرك صورتحساب و ارقام مربوط به مالیات و یا دادوستد بوده است و از اینجا معلوم میشود كه در هزاره سوم پیش از میلاد در ایران خط متداول بوده و ایرانیان تمدن برگرفته از مردم جنوبعربی و شمالشرقی را توسعه و به شكلی بهتر به مردم ممالك دیگر یا به همان ممالكی كه از آنجا گرفته بودند انتقال دادند.»
«از ظروف سفالینی كه در سیلك به دست آمده است تصاویر بز كوهی و اسب و خورشید و همچنین اشكال هندسی فراوان دیده میشود و از این اكتشافات نتیجه میگیریم كه با وجود آنكه آهن و مفرغ در تهیه آلات و ادوات گوناگون به كار میرفته است صنایع كوزهگری و سفالسازی رونق خود را حفظ كرده است. در اینگونه اشیاء تصاویر مردانی ملبس به نیم تنه كوتاه و كلاهخودی بر سر مشغول زدوخورد با یكدیگر دیده میشود.»