روستای «چقازرد» در ۲۴ كیلومتری كرمانشاه بر سر راه «اسلام آباد» و یك كیلومتر و نیمی آبادی «كلیائی» ، در دشت فراخ «ماهیدشت» قرار دارد . از دهكده چقازرد ، سرتاسر دشت، تا بن «كوه سفید» دیده می شود، بهار هنگام، مزارع مانند وصله هائیست كه بر قبای پهناور ماهیدشت دوخته شده باشد. زمستان اجاق خانه های آبادی همیشه روشن است و دشت سرد و ساكت مدتها زیر برف و باران می خوابد و كفش روستائی تا نفس سبز فروردین در آستانه در می ماند و تابستان آفتاب بر این منطقه كردنشین با سخاوت می تابد. چنانكه مرد روستائی اواخر خرداد، گندمزار را درو كند. روستای چقازرد ۹۱ خانوار دارد كه تعدادی خانوارش «خوش نشین» اند. خوش نشین ها مانند دیگر مردم روستا رغبتی به گله و زمین و زراعت ندارند و به كار و پیشه در مكانهای دیگر می پردازند. هر جا كه سرو صدای كاری باشد، زن و فرزند را به جا می گذارند و خود راهی آنجا می شوند تا پول نان سفره زمستان را فراهم كنند. رویهم رفته جمعیت آبادی به ۳۷۶ نفر می رسد كه به «لَكْ» و «لُرْ» و «كَلْهُریْ» تقسیم می شوند. لكها نزدیك به یك قرن و نیم پیش ، پدرانشان از «طرهان» لرستان كوچ كرده و به این سرزمین آمده اند و با گذشت ایام و معاشرت و همسایگی با شهر و مردم كرمانشاه و آبادیهای پیرامون آن، زبان لكی را به تدریج فراموش كرده و زبان كردی كرمانشاهی را آموخته اند. لرها نیز كه پیشتر از لكها به چقازرد آمده اند و روشن نیست كه از پیشه وران نهاونداند یا خرم آباد. كلهرها بیش از دیگران اند و تعدادشان بیشتر است و از «گیلان غرب» به دنبال رمه پیش آمده و به این آبادی رسیده اند. كار مردم روستای چقازرد كشاورزی و دامداری است . كاشت چغندر و كاشت صیفی جاتی مانند خربزه و هندوانه از كارهای كشاورزان این روستاست , معمولا گندم و جو را دیمی كشت می كنند . بعد از آسیاب گندمها و آرد كردن آن . هر روز زن خانه , نام مصرفی خانواده را از این آرد درست می كند . هر روز گله بزها و گوسفندان و گله ای از گاوها برای چرا كردن به اطراف روستا برده می شوند و پایان غروب بعد از خوردن علف و چرا كردن به روستا بر می گردانند و مانند تسبیح پاره ای در میان خانه های روستا از هم می برد و پخش می شود . هرخانه چند بز و گوسفند به آغل می برد تا كاسه شیر و دوغ و پنیر سفره شان را فراهم كند . شیر گله را زنها می دوشند . چنان به مهربانی از پستان دام شیر می گیرند كه حیوان تا وقتی كه انگشتهای شیر دوش از نوازش باز ماند , آرام می ایستد . پاییز كه گله از چرا محروم شد , به آغل می رود و شش ماه ( پاییز و زمستان ) در آن می ماند و شیرش كم و ناچیز می شود . در این وقتها زنها به وام دادن و وام گرفتن شیر ( شیرواره ) می افتند . خانواده ها برای شیر قرض دادن به یكدیگر اندازه ای دارند كه آن را «لَلَ» »(وسیله اندازه گیری شیر ساخته شده از چوب به درازای ده تا پانزده متر ) می نامند و از درخت می چیند. لَلَ را با دقت و وسواس در شیر كاسه فرو می كنند و شیر را كم و زیاد می نمایند تا این كه سطحش به گره یا نشانه ای از لَلَ برسد. در وقت بازگرفتن شیر، باز با همان كاسه و لَلَ خود، آن را باز می ستانند . زنها در هنگام «شیرواره»آن دست دلبازی روستائیانه خود را از یاد می برند. اهل روستای چقازرد روزگاری كه دل و دماغی دارند و سفره شان كره و دوغی و اجاق شان آتش پی گیری دارد بیشتر شبها هرچند خانوار با كودكان خود گرد چراغ خانه ای، شبپائی می كنند و نقل مجلسشان «چُوچَ» (چیستان) و قصه های شیرین محلی است . همچنین بزرگان روستا (مردان) در خانه ای جمع می شوند و در آنجا به شاهنامه خانی می پردازند كه البته به زبان كردی آن را می خوانند . روستای چقازرد دارای طرح هادی است كه فقط یه فاز آن اجرا شده و به صورت ناتمام باقی مانده . دهیار این روستا آقای پیری است . این روستا مردمانی مردم دار و مهمان نواز دارد . یكی از اقدامات بسیار خوب دهیاری روستای چقازرد , احداث پارك بازی و فضایی برای استفاده از وسایل ورزشی برای بزرگسالان روستاست . با استفاده از زمینی و اختصاص دادن زمین به پارك بازی زمینه ای ایجاد شده تا بچه های روستا هم در دنیای كودكانه اشان , دقایقی شاد داشته باشند .