محوطه تاریخی طاق بستان در دامنه كوهی به همین نام و در كنار چشمه ای در شمال شرقی حاشیه كنونی شهر كرمانشاه واقع شده است .كه در این محوطه ، آثاری از دوره ساسانی وجود دارد كه در طاق بزرگ طاق بستان سواری زره پوش بر اسبی قوی هیكل سوار است كه این اسب شب دیز نام دارد كه خسرو پرویز سوار بر آن می باشد . شبدیز به معنی شبرنگ و شبماننداست . در تاریخ طبری در باب اسب مذكور چنین آمده است : خسرو را اسبی بود شبدیزنام و از همه اسبهای جهان به چهار بدست بلندتر بود و از روم بدست او افتاده بود، چون نعل بر دست و پای او بستندی بر هر یكی هشت میخ محكم كردندی و هر طعام كه خسروپرویز خوردی شبدیز خوردی چون آن اسب بمرد، فرمود تا صورت او را بر سنگ نقش كردند.معروف است وقتی اسب دوست داشتنی خسرو پرویز مریض شد اندوهی تمام بر خسرو عارض شد و از سر تاكید بر دقت در تیمار داری و مداوای اسب فرمود: “هركس خبر مرگ شبدیز را بگوید او را خواهم كشت “. تیمارداران كوششهای بی نتیجه ای داشتند و دقت آنان نتوانست اسب پیر و ناتوان خسرو را از زمین بلند كرده و دوباره به راه بیندازد . اسب مرد و درباریان مانده بودند تا چگونه این خبر را به شاه برسانند از این گذشته قاطعیتی كه شاه داشت بی گمان آورنده ی خبر را به بد سرنوشتی دچار می كرد . باربد پیشقدم شد تا خبر مرگ شبدیز را به شاه بگوید . درباریان كوشیدند تا وی را پشیمان كنند اما او بی هراس نزد شاه رفت تا خبر را برساند. باربد نزد شاه نواختن نوایی از موسیقی را آغاز كرد كه سخت حزن آور بود و با زبان هنر مندانه ی ساز با شاه سخن گفت ادامه ی این نواختن شاه را به یاد شبدیز و جدایی همیشگی از او انداخت و ناگهان گفت: ” نكند شبدیز مرده !” باربد نواختن را قطع كرد و گفت : “شاه خود فرماید!