فلزكاری اسلامی، آثار فلزی كشورهایی را در بر میگیرد كه بطور موقت یا دایم تحت حمایت حكومت اسلامی از سال ۶۲۲ میلادی به بعد، (اول سال حاكمیت اسلامی)، قرار داشتند.
مقدمه
فلزكاری اسلامی انعكاسدهندۀ فرهنگ و اجتماعی است كه مولد اینگونه آثار بوده است. شیوههای زندگی، دلمشغولیها، امیدها و آرزوهای حامیان با بیشترین زرق و برق در ارزش ذاتی و كاركرد اشیاء نشان داده و بیشتر پیامهای هوشمندانه از راه تزئینات بیان شدهاند. اگرچه نقاشی اسلامی پیش از سدۀ هفتم تقریباً ناشناخته بود و معمولاً به مصورسازی نسخ خطی منحصر میشد، در بسیاری از فرهنگها، نقاشی با جزئیات تصویری غنیاش بهترین منبع برای چنین اطلاعاتی است. فلزكاری حكاكی و كندهكاری از لحاظ فنی و تقریباً از نظر جزئیات بسیار شبیه نقاشی است و چون در مضمون خود به داستانی پیوند نخوده، انتخاب تزئینات در این نوع فلزكاری گویای اطلاعات مهمی میباشد. كشف دوباره و معانی این اشیاء برای اینكه بدانیم چه كسانی از آنها استفاده كردهاند، میتواند دانش ما را دربارۀ جوامعی كه این اشیاء از آنها الهام گرفته شده، غنای فراوان ببخشد.
كلیات فلزكاری در دوران اسلامی
در دروۀ اسلامی ظروف سفالی بیش از فلز استفاده میشد. از اینسو ظروف فلزی كمتر تولید شده و در دورۀ اسلامی از فلز بیشتر برای ساخت ادوات جنگی و نظامی استفاده میشد. به دلیل كراهات شرعی، استفاده از ظروف زرین و سیمین منسوخ شده و به كارگیری آن مرسوم نبود مگر در مواردی كه امرا دستور ساخت این ظروف را صادر میكردند.
از تكنیكهای فلزكاری دورۀ اسلامی میتوان به اشیاء ساخته شده از ورقههای فلزی و چكشكاری (طلاكوبی و نقرهكوبی) و اشیاء ریختهگری شده با روش قالبگیری و روشهای حكاكی، برجسته كاری (جُنده كاری) و مرصعكاری اشاره نمود. همچنین بر روی ظروف باقیمانده از دوران اولیۀ اسلامی، سیاه قلم، میناكاری و گاهی زراندود دیده میشود.
با گذشت چهار سده از استیلای اسلام بر ایران تغییراتی در شكل و تزئینات ظروف فلزی پدید آمد كه در سدۀ پنجم و ششم به اوج رسید. سلاطین سلجوقی از هنر حمایت چشمگیری كردند و فلزكاری در «مكتب فلزكاری خراسان» تا هجوم مغول ادامه یافت. تكنیك نقشمایههای ساسانی كم و بیش تا دورۀ سلجوقی به طول انجامید. پس از گذشت حدود پانصد سال از نفوذ اسلام، سبك ویژۀ فلزكاری اسلامی كمكم به ظهور و اوج خود رسید. امضای سازنده، گراورساز و كارورز و ریختهگر در این آثار دیده میشود.
از فلزاتی كه در دوران سلجوقی خیلی استفاده میشد میتوان مفرغ را نام برد كه گاه آن را با نقره یا مس و گاهی اوقات با تزئینات مینایی خاتم یا مشبككاری میكرد. مفرغهای شمال شرقی ایران به دلیل زنگاه درخشانی كه به آن اضافه میشد، رنگ قهوهای متمایل به قرمز و سبز سیر داشت. ولی اشیاء خانمكاری نقره یا مس دارای زنگاره روشن بود. تعدادی از اشیاء فلزی كه دارای الگوهای سنتی بودند، عبارتند از: بخوردانهای خاتم یا مشبككاری كه اغلب به شكل حیواناتی نظیر شیر و پرنده بودند. دستۀ هاون، آیینه و شمعدان و تنگهای گلابیشكل مناطق كوهستانی از این گروه هستند. مشخصۀ تزئینی این اشكال شامل كتیبههایی به شكل خط كوفی یا نسخ و پیكرۀ حیوانی با زمینۀ اسلیمیهای گیاهی و قاببندی بود كه در آنها تصاویر چنگنوازان و گریفنها (شیردال) حكاكی شده است.
سلجوقیان نوشیدنی را در ظروف بزرگ فلزی نگهداری میكردند و در پارچهای كوچكتر ریخته و درون فنجانهای فلزی دستهدار مینوشیدند. بخوردان فلزی برای معطر ساختن منزل (هنگام مهمانی) استفاده میشد كه آن را روی بشقابهای مخصوص یا بر پایههای فلزی قرار میدادند. سلجوقیان آلات در ورودی خانه مانند كوبه، مالبند، گل میخ، كلون، پاگرد، جفت، زر و قفل را از آهن میساختند و مشعلها را با پایههای فلزی روشن میكردند. افراد باسواد و مستوفیان دوات و قلمدان را از فلز میساختند و جعبۀ آرایش و جواهرات زنان نیز از فلز ساخته میشد. پیشههای مختلف، مستلزم داشتن ادوات فلزی مخصوص بود. از اسطرلاب در پیشبینی جنگ تولد نوزاد، طالعبینی و تعیین ساعت استفاده میشد. در این دوره روی ظروف نفیس فلزی امضای سازنده حك نمیشد كه برگرفته از فلزكاری ساسانی و هخامنشی است.
از اوان دورۀ سلجوقی تا اواخر حكومت صفوی، نقاشان، خطاطان، فلزكاران و شاعران در خلق آثار هنری مشاركت داشتند. آنها هنر ایرانی را بر مبنای تزئین استوار كرده و كتیبهنویسی بر اشیاء را یكی از اركان اصلی هنر تزئینی ایرانی میدانستند. متن كتیبههای این زمان شامل دعا، آیات قرآنی، اندرز و حدیث به خط كوفی، نسخ و ثلث عربی است. اما اشعار فارسی عموماً با خط فارسی نوشته میشد. خط كوفی در كتیبهها بیشتر از نظر تلقین، الهام، حرمت و اصالت برای بیننده خوشایند بود. متن دعا بر روی اشیائی كه برای مالك، بینام و به صورتی ساده نوشته میشد، چنین بود:
«بركت و یمن و سرور لصاحبه» یا «سلامه و نصر و رحمه لصاحبه»
گاهی به جای دعا برای صاحب ظرف، طلب اقبال، ثروت و سرنوشت میكردند و این نوع كتیبهها را با خط نسخ یا ثلث مینوشتند.
صنعت فلزكاری كه در شمال شرق ایران، خراسان و ماوراءالنهر شكوفا شده بود، از تهاجمات مغولان لطمات زیادی متحمل شد. اما فعالیت این صنعت در خلال سدۀ هفتم تا سیزدهم متوقف نگردید. آغاز شكوفایی هنر فلزكاری پس از حملۀ مغول از اوایل سدۀ هفتم از غرب ایران پدیدار شد و به تدریج تا اواسط سدۀ چهاردهم (هشتم) به قسمت فارس و غرب خراسان نفوذ یافت.
در این دوران هنوز به كار بردن كتیبۀ عربی بر روی اشیاء فلزی كه در میان فلزكاران ایرانی رواج داشت. به كلامی دیگر، نفوذ هنر فلزكاری خراسان كه پیش از حملۀ مغولان تا اقصی نقاط غربی كشور یعنی تا حدود دیار بكر از زنجان و موصل پیشرفت كرده بود (این نقاط از آسیب یورش مغولان تاحدی در امان مانده بود)، در این زمان از نواحی غربی كشور به سرزمین اصلی ایران بازگشت و به ویژه در فارس و خراسان مجدداً رونق و گسترش یافت.
پس از به قدرت رسیدن تیموریان و تشویق فلزكاران، هنر خاص فلزكاری تیموری پدیدار گردید. در این دوران فلزكاران در بدو امر اشیاء فلزی را به صورت بیپیرایه ولی با برآمدگی و محدب و مقعر ساختن بدنۀ اشیاء غالباً با كتیبه و نوشتار به خطوط گوناگون عربی كه خطاطان مبتكر آن بودند، مزین میساختند. در عصر شاهرخ و بایسنقر و سایر شاهزادگان و امیران تیموری، هنر فلزكاری رونق و حیات عصر سلجوقی را بازیافت و فلزكاران این زمان توانستند به ویژه در هرات و مركز خراسان اشیاء مختلف را از مس، برنج، مفرغ، آهن و فولاد در ساخت ظروف و اسلحۀ سرد، نقرهكاری و طلاكوبی كنند.
با روی كار آمدن دودمان صفوی باب تازهای در مكتب هنر ایران گشوده شد و ایران پس از چند سده كه تحت حكومتهای ملوكالطوایفی میزیست، صاحب حكومت ملی و مركزی گشت. اگرچه هریك از امیران نواحی مختلف كشور هنرمندان را مورد تشویق و حمایت خود قرار میدادند، با این وجود عصر طلایی هنر ایران مقارن حكومت همین دودمان بوده است. سه نفر از سلاطین این سلسله مانند شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس كه خود از هنر خط و نقاشی بهرۀ كافی داشتند، در پیشرفت هنر سعی وافری انجام دادند و هنرمندان را در این رشته تشویق و حمایت كردند.
در فلزكاری عصر صفوی كه بر پایۀ سنتهای قدیم و مهارت فلزكاران این دوره استقرار یافت، چیرهدستی و نبوغ هنرمندان این عصر به چشم میخورد. طراحان و نقاشان این زمان با ابداع شیوههای جدید، موازین تازهای را در سبكهای خود ایجاد كردند و در موارد بسیاری شكل و تركیب اشیاء قدیمی را كه ظاهری خشن و بزرگ داشت، كنار نهاندند. در این زمان زیبایی و ظرافت جایگزین شدت و خشونت قدیم شد. مثلاً شمعدانهای حجیم و بزرگ سلجوقی كه بر روی بدنهای طبل مانند قرار گرفته بود و همچنین طشتهای بزرگ دارای دیوارۀ بلند و تنگهای سنگین و حجیم منسوخ شد و جای خود را به شمعدانهای خوشقواره و زیبا، ظروف ظریف كوچك یا پارچهای كوتاه با اشكال موزون داد. تعدادی از اینگونه ظروف و اشیاء كه با سبك تازه و ویژهای از مفرغ و برنج با درپوش گنبدی شكل ساخته شده بودند و كتیبههایی از نقره و یا طلاكوبی شده به خط خوش نسخ و نستعلیق داشتند، طرفداران بسیار در داخل و خارج از كشور پیدا كرده است.
فلزكاران این دوره با الهام از دو اصل تشیع و ملیگرایی كه در آن زمان در كلیۀ شئون اجتماع راه یافته و در حال گسترش و توسعه بود، كار میكردند و هنرمندان هم این اصول را در كارهای خود منظور میداشتند. مثلا در نقرهكوبی و حكاكی ظروف، پایههای شمعدان و بخوردانها، نوشتار اشعار فارسی با خطوط خوش نستعلیق جایگزین كتیبههای عربی شد. به كارگیری آیات قرآنی و اسامی دوازده امام یا چهارده معصوم در این دوره به علت نفوذ تشیع به شدت باب شد و كتابت آنها بیشتر با خطوط نسخ و ثلث بود. سایر نوشتارهای این زمان بر روی آثار فلزی به خط نستعلیق زیبا توسط خوشنویسان و توأم با نقش گل و برگ یا تزئینات متنوع خطوط اسلیمی و هندسی صورت میگرفت.
به هرحال صبر و بردباری این دسته از هنرمندان در تكامل این فن ظریف و مشكل كه در جهان هنر بیسابقه بود، هنر فلزكاری را در ایران دورۀ صفوی به اوج كمال و جمال رسانید كه امروزه نمونههای مختلف این هنر والا و نفیس زینتبخش موزههای بزرگ جهان است.
بخور سوز برنجی كروی، مشبككاری و كندهكاری شده و با نقره مرصعكاری شدهاست. كتیبهها شامل نام و عناوین یك امیر مملوكی به نام بدرالدین بایساری است كه در سال ۶۹۸ در زندان درگذشت. پایهی معلق داخل آن مانع از بیرون ریختن بخور میشد.
قطر: ۴/۱۸ سانتیمتر.

كاسهی برنجی كه با نقره مرصع كاری شدهاست. شكل كاسه و خط نگارهی آن قابل مقایسه با كاسههای مملوكی همان زمان هستند.
قطر دهانه: ۲۴ سانتیمتر.
شیراز، اواسط سدهی چهاردهم
