روستای سرخان(سرخون) یكی از روستاهای توابع شهرستان شهربابك می باشد كه در فاصله حدود ۶۰ كیلومتری شهربابك می باشد ومنطقه سرخان برخلاف سایر روستاهای اطراف دارای كوه و(كمر)بیشتری است بطوری كه دور تا دور روستا مانند كمربندی احاطه شده است سرخان از طوایف مختلفی تشكیل شده ودارای فامیل های مختلف ولی جالبترین چیزی كه در این روستا وجود دارد این است كه تمام ساكنین سرخان به نوعی با هم قوم وخویش هستند حالا یا از طرف مادری یا از طرف پدری وهمیشه تا جایی كه من یاد دارم رابطه خوبی بین همه وجود داشته است ودر همه جا یار ویاور هم بوده اند .
روستای سرخان به نوعی در منطقه پاقلعه شناخته تر از سایر روستاهامی باشد آن هم به دلیل عزاداری (جوش)وتعزیه خوانی(شبیه خوانی) كه هر ساله در ماههای محرم برگزار می شود بطوری كه از رفسنجان وشهربابك وسایر شهرها برای دیدین (جوش) زدن و(شبیه خوانی ) می آیند ولی من كه هنوز نتوانستم بفهم ریشه واساس جوش زدن این مردم كه بطور نسل به نسل در تمام زمانها ودوره ها تكرار شده است از كجا شكل گرفته است
روستای سرخان با اینكه كوچك است ولی چند شهید دارد كه یاد وخاطره شان زنده باد
شهید محمد مختاری ،شهید اكبر نوری،شهید منصور ابوالحسنی ،شهید رضا فتحی
قدمت روستای سرخان باید خیلی زیاد باشد با توجه به شواهد وآثاری تاریخی كه در منطقه وجود داشته و دارد وهمچنین قبرستان قدیمی روستا كه الان دیگر از سنگ قبرهای مرمر آن كه با دست نوشته هایی قدیمی بود چیزی نمانده است وقبرهایی كه بطرف بیت المقدس می باشند.
در روستای سرخان تپه ای وجود دارد كه به (تل انبار) معروف است واحتمالا روستای قدیم سرخان دور و بر همین تل انبار قرار داشته است و این تل انبار همچنان بعنوان یك معما مانده است وقبرهای(گبر) زیادی در این تل انبار وجود داشته است كه در گذشته وحال بدنبال یافتن گنج آنها را خراب كرده اندو هنوز هم عده ای برای یافتن گنج بر روی تل انبار چاله های زیادی كنده اند و از دستگاه فلز یاب استفاده كرده اند شاید هم كوزه ای پر از سكه یا جام داریوش را پیدا كرده اند وما بی خبریم بیچاره ها خدا می داند چقدر خسته شده اند وسیگار دود كرده اند.
وقتی كه در اطراف سرخان میگردیم چیزهای عجیبی توجه مان را به خود جلب می كند در بالای قنات روستا منطقه ای وجود دارد كه دارای سنگهایی بسیار زیاد است كه بعضی از سنگها طولشان به چندین متر می رسد بطوری كه تمام آن منطقه پوشیده از این سنگهاست و مشخص نیست كه از كجا آمده اند و این منطقه نیز همچنان بعنوان معما باقی مانده است.
در اطراف روستا باغهای كوچك ومجرا زیاد وجود دارد اما متاسفانه بدلیل خشك سالی اكثر آنها رو به نابودی رفته اند ولی در از رفتن این باغها چیز دیگری هم دخیل می باشد.مرگ ومیر ساكنان این باغها كسانی كه طی سالیان دراز با زحمت وتلاش فروان قنات درست كردند وبه زبان خودمان(خاسون )كردند ولی حالا هیچ كدام از آنها نیستند تا ببینند چه بر سر زحماتشان آمده است شاید هم بهتر كه نیستند چون اگر می دیدند چه اتفاقی افتاده از غصه دق می كردند خدا رحمتشان كند و همنشین ائمه آنها را قرار دهد چرا كه آنها مردمانی زحمت كش وساده بودند ومانند ما امروزهای ها نبودند. طی سالیان دراز با زحمت وسختی زندگی كردند بی خبر از اینكه روزی تمام زحماتشان بر باد می رود.
