این روستا ازتوابع بخش مركزی شهرستان قیروكارزین و درفاصله ۴۰كیلومتری ازمركزشهرستان قراردارد،ازشرق به شهرمبارك آباد(۱۲كیلومتر)، ازغرب به دو روستای قلات ونهویه ، ازجنوب به روستای عشایری سكزا و ازشمال به عشایرنشین شولی محدود می گردد.
رشته كوه هلیگان درجنوب جلوه خاصی به این روستاداده است،درشمال آن رشته كوهی ست كه این روستارا ازعشایر شولی جدا میكند. این كوه امتداد رشته كوه جنوب شهرمبارك آباداست كه به این روستا ختم میشود.
این روستاهم تنگروده وهم تنگروئین گفته میشود.معنای آن:دركتاب دهخدااینگونه معناشده است:تنگ بزرگ،ظرف آب وآبادی ست درشهرستان فیروزآبادبخش قیروكارزین.عامیانه چنین میگویندكه:این روستادردهانه تنگی واقع شده است وبه همین دلیل گفته شده است به تنگ روده.درفرهنگ جغرافیای ایران جلد۷به همین نام آورده شده است.درسال۱۳۵۱براثروقوع زلزله این روستابه كلی ویران شدوخسارات زیادی واردآوردبازماندگان اززلزله مجبوربه ترك روستاوسكونت درجای دیگرشدند،رژیم طاغوت درفاصله۵كیلومتری روستا شروع به ساخت مسكن كرده بودوكارهای مقدماتی آن انجام شده بودكه مصادف شدباپیروزی انقلاب اسلامی وكارهامتوقف شدوكلی اموال عمومی ازبین رفت.درسال۱۳۶۰گروهی ازجهادسازندگی وقت آمده بودندتااموالی كه باقی مانده بود{بلوك،میلگرد}به مركزبخش منتقل كننداهالی روستاازاین موضوع مطلع وباحضورخودمانع ازاین كارشدندوبادخالت ژاندارمری مباركآباددرگیری اتفاق افتادومردم مجبوربه ضرب وجرح شدندكه این اقدام باعث گردیدتاادارات دولتی دررفع مشكلات روستااهتمام جدی نداشته باشند.درسال۱۳۶۲روستاازمحل قبلی به مكان فعلی نقل ومكان كردند. زلزله سال ۱۳۵۱علاوه برخسارت مادی باعث كشته شدن ۵۱نفرگردیدكه ازمیان كشته شدگان ۴نفرزن خانه داروباقی كودكان ونوجوانان بوده اندودلیل آن نیزوقوع زلزله درسحرگاه وحوالی ساعت ۵صبح بوده است.روستای فعلی ازدوطایفه ترك وفارس تشكیل شده است قسمت شرفی آن تركها وقسمت غربی فارس زبانهازندگی میكنند.تركهاازطایفه دمرچماقلوهستندالبته دربین فارسهاترك زبانهاكه ازطایفه ببش وكرش هستندنیززندگی میكنند.همین دوزبان بودن باعث شده كه دربعضی ازاموراختلاف نظرهایی وجودداشته باشدحتی بعضا منجربه درگیری فیزیكی هم شده است ولی همت طرفین برهمبستگی واتحادمیباشد .روستاازقدیم ازاختلاف بین اقوام یعنی همان دودستگی دررنج بوده است وحتی بایك موضوع بسیارابتدائی درگیری شدیدبین روستااتفاق می افتادومدتهاتب وتاب این درگیری دربین اهالی قابل مشاهده بود.دخالت افرادجانبی كه ازدوردستی برآتش داشتندبرشعله ورشدن تنوردرگیری بی تاثیرنبود؛ازجمله دلائل دیگری كه دروقوع این درگیری ونزاع دخالت داشت فقرفرهنگی رابایدنام بردوافراط درتعصب قومی وتعصب غیرمنطقی ازعلل دیگراین واقعه بودبه طوری كه ازدواج بین دوطائفه امری غبرممكن ویااین كه بادردسرهای فراوان ممكن میشد.اما این پدیده بارشدفرهنگی كه دربحث میزان سواداشاره خواهم كردكم رنگ گردیده وباازدواج هائی كه صورت گرفته میتوان ادعاكردكه این اختلافات ازروستارخت بربسته ویاكسی علاقه ای بركوبیدن برطبل اختلاف ندارد.