جایگاه تاریخی
جایگاه این سنگ تاریخی جزو ملك روستای «درود» به غرب شهرستان اشنویه است كه در زبان كوردی «دڕوو» به معنای (خار) خوانده میشود. روستای درود بالاتر از روستای شیخان در دهستان هیق قرار گرفته است معبد و گذرگاه و همچنین رشته كوه معروفی در نوار مرزی ایران و عراق نام خود را از این سنگ گرفتهاند.
این سنگنوشته به جای ستون مرزی در سر راه رواندوز به اشنویه در وسط گردنه كوهی كه اشنویه را از رواندوز جدا میسازد نصب شده بود با وقوع جنگ بین ایران و عراق با توجه به اهمیت تاریخی و به منظور حفظ این میراث ارزشمند فرهنگی از آسیبهای احتمالی در سال ۱۳۶۵ به پیشنهاد برخی از فرهنگ دوستان منطقه و با مساعدتهای مركز باستانشناسی ایران و سازمان میراث فرهنگی این سنگنوشتهی تاریخی به موزه ارومیه انتقال یافت و با انتقال این كتیبه به موزه ارومیه از خطر نابودی نجات یافت امید است در آینده بعد از آرامش كامل با اتخاذ تدابیر لازم به محل اصلی انتقال و تحت حفاظت قرار گیرد.
مشخصات فیزیكی
كتیبه سنگی كلاشین به خاطر جنس خاص این سنگ مشهور است كه این نوع سنگ در منطقه یافت نمیشود و ظاهرا این سنگ از مكان دیگری به این مكان آورده شده است كتیبه به صورت یكپارچه و با دو خط میخی او رارتویی و آشوری در هر چهار طرف سنگ دارای نوشته میباشد.
قسمت آشوری این سنگ در اثر تیراندازیهای مكرر افراد ناآگاه به شدت آسیب دیده است ولی خطوط آن هنوز خواناست. در قسمت پشت كتیبه كه به زبان اورارتویی است ساییدگی بر روی سنگ دیده میشود.
ارتفاع این سنگ نوشته ۱۶۷ سانتیمتر است و عرض باریك آن چهل سانتیمتر است كه به عنوان رشته و اتصال در مقر چهارگوش وسط پایه به ابعاد ۲۳x 4 سانتی متر جای گرفته است ضخامت كتیبه از بالا به پایین از ۲۸ تا ۳۰ سانتی متر متغیر است . اضلاع چهارگوش پایه حدود ۱۱۲ x 114 سانتی متر است و این سنگ بر روی یك پایه مكعب شكل گرفته است و وزن این كتیبه همراه با پایهاش ۶/۱ تن میباشد
معرفی كیلهشین
نخستین كسی كه این لوحه را به دنیا معرفی كرد شولتز باستانشناس آلمانی بود كه در سال ۱۸۲۹ این سنگ را كشف كرده و از آن كپیبرداری نمود، اما چند روز بعداز كپیبرداری این شخص به قتل رسید و هنگام كشته شدن رونوشتی را كه از خطوط این سنگ برداشته بود از بین رفت.
پس از مرگ شولتز در سال ۱۸۳۸ ژنرال راولسنین كاشف معروف بیستون و آشورشناس مشهور انگلیسی قسمتی از خطوط این سنگ را رونویسی نمود و آن را در معرض مطالعه دانشمندان و علاقمندان قرار میدهد. در سال ۱۸۵۲ خانیكوف روسی و در سال ۱۸۵۸ بلاو از این سنگ قالب تهیه میكنند و در سال ۱۸۵۸ بلاو از مجموع مطالعات انجام شده مطلبی تهیه و منتشر مینماید.
در سال ۱۸۸۲ میلادی مستشرق دیگری به نام سایكه موفق به ترجمه متن اورارتوریی این كتیبه میشود. در سال ۱۸۹۰(م) دمرگان فرانسوی در جستجو و كشف راز این سنگ برمیآید. تا این تاریخ هیچگونه قالبگیری كاملی از سنگ نوشته كلاشین گرفته نشده بود در پاییز همان سال دمرگان شخصاَ به آذربایجان آمده و پس از اینكه حكومت وقت آذربایجان یكی از خوانین ایل زرزا را در اختیار وی قرار میدهد همراه با خان مزبور از دهكده هیق به طرف گردنه كلاشین حركت میكند و پس از رسیدن به مقصد در مدت دو ساعت به طریقه اشامپاژ نسخه كاملی از تمامی جهتهای لوحه تهیه میكند.
بخشی از خطوط این لوحه كه به زبان آشوری است برای اطلاع كامل از متن آن به وسیله ژاك دمرگان به پرشیل آشورشناس مشهور عرضه میگردد. پرشیل پس از زحمات فراوان موفق به ترجمه آن گردید و آن را همراه با مقدمهای در یكی از روزنامههای پاریس انتشار میدهد.
متن اصلی كتیبه كلاشین از ۴۲ سطر تشكیل شده است و از آن چنین مستفاد میگردد كه … مهر كپوسی، ایشیوینی و منوا كه هر سه از پادشاهان سرزمین توشیبا بودهاند، این سنگ را به هالدیه خداوند شهر موازیر اهدا كردند.
ولایت پارسوا در غرب دریاچه ارومیه (چی چست) قرار داشت و در قرن ششم قبل از میلاد دولت جدیدی بنام هالدیه یا خالدیه ظهور كرده و ولایت پارسوا را به خود ضمیمه كرده پادشاه خالدی سنگ كلاشین را تراشیده و در گردنه كلاشین در جنوب غربی دریاچه نزدیك سرحد نصب كرده است.
ترجمه متن اورارتویی سنگ نوشته كلاشین
نزد خدای خالدی به شهر موساسیر برای تقدیس آمدند رمهای به خدای خالدی تقدیم داشته و چنین گفتند آن كس كه این رمههای رهاشده را از جلوی دروازه معبد خدای خالدی بریابد، آنكس كه بیند آنها را میدزدند و خود را در تاریك و خفا پنهان سازد، و آنكس كه در مركز شهر موساسیر زندگی میكند و میشنود.مشخص این رمهها را، از برابر دروازههای خدای خالدی از نابودی آنها، افسرده نمیشود به چنین آدمی، خدای خالدی مرحمت و الطاف بیكران ندارد و نسل او را از روی زمین برخواهد داشت.هر كس این سنگنبشته را از این جا بردارد، هر كس این سنگنبشته را بشكند، هر كس به كس دیگری بگوید، برو این سنگبشته را بشكن، تمامی خدایان شهر موساسیر، خدای خالدی، خدای هوا، خدای خورشید نسلش را از روی زمین برخواهد انداخت.
«ترجمه متن اورارتویی سنگ نوشته كلاشین»
آنگاه كه ایشپوینی پسر «ساردور»
شاه بزرگ، شاه قدرتمند،
شاه جهان،
شاه سرزمین «نایری»
سرور بزرگ شهر «توشیبا شهر»
و «منووا» پسر او
نزد خدای «خالدی»
به شهر «موساسیر»
به معبد بلندی
كه برای خدای «خالدی»
بنا كرده بودند، آمدند،
«ایشپوینی» پسر «ساردور»
برای معبد بزرگ،
جنگ افزارهای نفیس، و
رمه های زیبا
آورده است.
«ایشپوینی» اشیاء مفرغی
و ظروف مفرغی
آورده است.
ایشپوینی
رمههای بسیار
آورده است
(كه)
تمام این هدایا را
دوباره (مجددا)
(برای این معبد)
مقرر داشته است.
«ایشپوینی»
تمامی این هدایا را
در برابر دوازده «خالدی»
به خدای «خالدی»
به خاطر (دوام) زندگی خود،
ارزانی می دارد…
«ایشپوینی» بعنوان كفاره
۱۱۱۲ گاو
۹۱۲۰ ( بز فربه، و قوچ،)و
۱۲۴۸۰ بز فربه
برای وقف آورده است
هنگامیكه «ایشپوینی» پسر «ساردور»
شاه بزرگ، شاه قدرتمند،
شاه جهان،
شاه سرزمین «نایری»
سرور بزرگ شهر «توشپا شهر» در برابر «خالدی»
به نیاز، آمد
برای (جلب) مرحمت خدای «خالدی»
این…
و سپس،
او «ایشپوینی»
این حیوانات و اشیا را
در مسیر دروازه های، معبد خدای «خالدی» گذارد.
در «موساسیر» رمه های (اهدایی) را، نگهبانان رها كرده، یا در نگهداری آنها كوتاهی كرده بودند.
از برابر دروازههای (معبد) خدای «خالدی» دزدیدند و فروختند.
اینكه در اینهنگام كه آنها «ایشپوینی» پسر «ساردور» و «منوا» پسر اپشیوینی
به شهر موساسیر
برای تقدس آمدند
رمه ای به خدای «خالدی»
تقدیم داشته و چنین گفتند:
آن كس كه این رمه های رها شده را از جلوی دروازه «خالدی»
بدزدد، آن كس كه ببیند آنها را می دزدند، و خود را در تاریكی و خفا پنهان سازد، آن كس كه در مركز شهر «موساسیر» زندگی میكند.
و میشنود شخصی (این) رمهها را، از برابر دروازههای «خالدی» دزدیده و به همراه (خود) برده است، و از نابودی آنها، ناراحت (افسرده) نمیشود، به چنین آدمی، خدای «خالدی» مرحمت ندارد، و نسل او را از روی زمین برخواهد داشت.
هر كس این كتیبه را از این جا بردارد، هر كس این كتیبه را بشكند، هر كس كه به كس دیگر بگوید «برو… این كتیبه را بشكن، تمامی خدایان شهر «موساسیر» خدای «خالدی»، خدای «هوا» و خدای «خورشید» نسلش را از روی زمین، برخواهند داشت.