روستای آقبلاغ شهركرد ، روستایی از توابع بخش لاران در استان چهارمحال و بختیاری می باشد . این روستا در ۲۴ كیلومتری مركز استان چهارمحال و بختیاری (شهرستان شهركرد) و ۱۹ كیلومتری شهر سورشجان (مركز بخش لاران) واقع گردیده است.در مورد پیشینه نام این روستا می توان گفت ، آقبلاغ ؛ یك كلمه به زبان تركی می‌باشد و معنی آن چشمه سفید است.( آق : بمعنی سفید و بلاغ: بمعنی چشمه ) اما فلسفه نامگذاری این روستا بیشتر به دوره خان و اربابی بازمیگردد.
گویش مردم روستای آقبلاغ شهركرد به دو زبان تركی و فارسی می‌باشد.آقبلاغ با دارابودن پیشینه درخشان در باب فرهنگ و پرورش نخبگان اعم از (پزشكان،اساتید دانشگاه،مخترعین،گویندگان خبر،شهرداران،بخشداران،معاونین و مدیران كل ادارات و سازمان‌ها در كشور)،همواره زبان زد خاص و عام بوده‌است. متأسفانه كم كاری در باب اطلاع‌رسانی منجر به این شده كه روستا به خوبی در اذهان جامعه و آیندگان معرفی نشده باشد.
براساس سرشماری مركز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن از ۳۴۳ نفر (۹۲ خانوار) به ۲۰۸ نفر (۶۹خانوار) در سال ۱۳۹۵ كاهش یافته‌است. روستای اقبلاغ هم‌اكنون به علت مهاجرت اغلب ساكنین به شهر برای پیشرفت در كار و تحصیل، رونق و آبادانی سابق خود را دارا نمی باشد،اما خوشبختانه با اقدامات خوب مسئولین بافت روستا در حال نوسازی بوده و چندی از ساكنین برای سكونت تابستانه خود هر ساله به روستا بازگشته و شور و حال خاصی را به آن می بخشند. اقدامات خوب دهیاری روستا در جدول كشی و آسفالت مجدد خیابان‌ها و كوچه‌ها به چهره روستا زیبایی دوباره‌ای را بخشیده است.
با توجه به موقعیت و ارتفاع روستا از سطح دریا،توصیه ما به شما این است كه هرگز آسمان شب‌های پر ستاره اقبلاغ را از دست ندهید. زیبایی آسمان منقش به ستارگان در این روستا،یكی از كم نظیرترین جلوه‌های خدادادی می‌باشد كه منجمان بسیاری را به سمت خود مجذوب نموده‌است.
بارقه‌ای از لطف و رحمت الهی؛طبیعت سرسبز بهاری روستا است كه منجر به ایجاد شغل تعداد كثیری از روستاییان به كشاورزی و دامپروری شده‌است. از محصولات كشاورزی این روستا می‌توان به كشت گندم،جو،انگور،بادام،گردو،البالو،زرد الو،لوبیا و… اشاره نمود ،كه گردوی این روستا به‌دلیل ظرافت و شكنندگی راحت بسیار معروف می‌باشد.
در برخی از نقاط روستا دیوارهای كاه گلی با شاخه‌های اویزان انگور و گل محمدی به چشم می خورد،كه عطر آن‌ها حس جالبی را برای شما رقم می زند.
