باتلاق گور بهرام نام یكی از مناطق تفریحی استان فارس است كه در ۵۵ كیلومتری شهر اقلید واقع شده است.گفته می‌شود بهرام ساسانی برای شكار گور خر در این منطقه اسب می‌تاخته و در این باتلاق ناپدید شده است. البته آن چه كه درباره ی بهرام گور نوشته اند، هر چند پایه در تاریخ دارد ولی نیم بیشتری از آن افسانه است.مرگ بهرام جنبه های افسانه ای و یا شاید اساطیری زیادی به خود گرفته است و این باعث شده است كه حتی استاد و مورخ بزرگی چون دكتر عبدالحسین زرین كوب قسمت اعظمی از این داستان ها را افسانه بداند و نتواند نظری قاطع بدهد.
در تاریخ بلعمی درباره ی مرگ این خسرو ایرانی اینگونه آمده است:
“یك روز بهرام به صید رفته بود ، از دور آهویی بدید ، اسب برانگیخت و همی تاخت . در آن بیابان چاهی بود كهن ؛ ناگاه پای اسب بهرام بدان چاه فرو شد و او را بدان چاه افكند ، و مردم گرد شدند و خواستند كه او را بركشند. اسب را بركشیدند، بهرام را هر چه طلب كردند ، نیافتند ، و مادرش را خبر بردند و بر سر چاه آمد و آنجا بنشست با خروارها خواسته ، كه او را از چاه بركشد و در گور كند. چهل روز بر سر چاه نشسته بود ، تا هر چه در چاه آب بود ، بر كشیدند و بهرام را نیافتند . پس مادرش ستوه شد و از آنجا بازگشت .”(تاریخ بلعمی،۱۳۷۲،ص۱۴۶ )
نكته ای كه گفتن آن در اینجا بی فایده نیست این است كه بهرام به شكار حیوانات علاقه ی خاصی داشته است و به همین جهت در شكار آنها از مهارت خاصی هم بر خوردار بوده است. شواهد فراوانی موجود است ولی ما در اینجا به این رباعی معروف خیام بسنده می كنیم:
آن قصر كه جمشید در او جام گرفت آهو بچه كرد و روبه آرام گرفت
بهرام كه گور می گرفتی همه عمر دیدی كه چگونه گور، بهرام گرفت؟
ای ز بهرام گور داده خبر گور بهرام جوی از این بگذر
نه كه بهرام گور با ما نیست گور بهرام نیز پیدا نیست
گر چه پای هزار گور شكست آخر از پایمال گور نرست…
“نظامی”
نوعی خاك در اطراف این باتلاق وجود دارد كه مردم روستا به آن «خاك سوخته » می گویند و كسی جرأت نمی كند وارد آن شود زیرا می ترسد كه غرق شود.
آدرس : استان فارس-اقلید
