محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷ ه. ق در اصفهان – ۱۱۱۰ ه. ق در اصفهان) (۱۰۰۶–۱۰۷۷ شمسی) معروف به علامه مجلسی و مجلسی ثانی فقیه شیعه در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بود. معروفترین اثر او بحارالانوار است كه مجموعهٔ بزرگی از احادیث را گردآوردهاست.
زندگی
در سال ۱۰۳۷ هجری قمری، كه این سال برابر است با عدد ابجدی جمله «جامع كتاب بحارالانوار»، در شهر اصفهان متولد گردید. پدرش محمدتقی مجلسی از شاگردان شیخ بهایی بود و در علوم اسلامی از بزرگان روزگار خود به شمار میرفت. پدربزرگش نیز مقصودعلی مجلسی نام داشت. مادرش دختر صدرالدین محمد عاشوری بود.
هنوز به سن ۴ سالگی نرسیده بود كه نزد پدرش به تحصیل پرداخت و در مساجد برای نماز حاضر میشد. چنانچه خود میگوید: «الحمدلله ربالعالمین كه بنده در سن ۴ سالگی همه اینها را میدانستم؛ یعنی خدا و نماز و بهشت و دوزخ. و نماز شب میكردم در مسجد صفا، و نماز صبح را به جماعت میكردم و اطفال را نصیحت میكردم به آیت و حدیث، به تعلیم پدرم رحمةالله علیه».او در زمان كوتاهی تمام علوم رسمی زمان خود را فرا گرفت.
با وجود اینكه پدرش در علوم عقلی تبحر داشت، ولی بر اثر تغییر جهتی كه در پدرش حاصل شده بود و بیشتر متمایل به علوم نقلی و بخصوص شرح و تفسیر احادیث گردیده بود، تنها علوم نقلی را از پدرش فرا گرفت و علوم عقلی را نزد آقا حسین خوانساری استفاده كرد.
علامه مجلسی در برخورد با اصولیان و اخباریان راهی میانه برگزید. وی در پاسخ پرسشكنندگان خود نوشت كه «مسلك فقیر در این باب بین و وسط» است.
وی مانند دیگر فقهای سلف معتقد بود حكومت در صورت رعایت عدالت و رأفت، مشروع است و در صورت دورشدن از عدالت، مقبولیّت آن مخدوش میشود. مجلسی میگفت: حاكمان باید به شرایع دین پایبند باشند و چون صفویه مروّج دین مبین میباشد، قابل تقدیر است.
علامه در عین همكاری با حاكمان، از نصیحت آنها غفلت نورزیدو در «عینالحیوة» فصلی را به احوال سلاطین و معاشرت نمودن با ایشان و عدل و جودشان اختصاص داد و ظلم ظالمان را مطرح كرده و شاهان و درباریان را از بادهگساری، كبوتربازی و فساد برحذر داشته است.
وی در ۱۴ سالگی از ملاصدرا، اجازه روایت گرفت.و سپس در حضور استادانی چون علامه حسنعلی شوشتری، امیرمحمد مؤمن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حرعاملی، ملا محسن استرآبادی، ملا محسن فیض كاشانی، ملا صالح مازندرانی، تحصیل كرد. وی در اندك زمانی بر دانشهای صرف و نحو، لغت و معانی و بیان، ریاضی، تاریخ، فلسفه، حدیث و درایه، رجال، فقه و اصول و كلام احاطه كامل پیدا كرد.
وی بعد از مرگ آقا حسین خوانساری در ۱۰۹۹ ه. ق در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام ملاباشی ایران رسید، عالیترین مقام دینی كشور كه تنها پس از پادشاه قرار میگرفت. مجلسی زندگی بسیار مجلل و آراستهای داشت به طوری كه سید نعمتالله جزایری همكار و شاگردش نوشته كه حتی شلوار زنان خدمتكار و كنیزكان او از گرانبهاترین پارچههای كشمیری بود.
لارنس لكهارت، از جمله مستشرقینی است كه اقدام مجلسی مبنی بر گسترش روابط با شاه را بنا به انگیزه دینی میداند نه حرص و آز.
وی در زمان خود با توجه به نزدیكی به دربار شاه سلطان حسین، بر ضد آشنایی با دانشهای مبتنی بر خرد و استدلال برخاست و حتی نوشت كه نباید پیرامون علم و صفات خداوند و شبهههای مربوط به قضا و قدر اندیشید.در همین دوران است كه ملا صدرا تكفیر میشود و گفته میشود مجلسی، ملا محمدصادق اردستانی را از اصفهان بیرون میكند كه این ادعا با توجه به توضیح تازهیابی از آقا محمدمهدی پاشنه طلا یزدی (نتیجه ملا محمدصادق اردستانی) در ذیل نگارش شجره نامهاش در صفحه آخر یكی از نسخ خطی محفوظ در كتابخانه ملی ایران رد میشود.علامه علی دوانی نیز متذكر شده است كه این مطلب خلاف واقع و تهمتی به مجلسی است.
محمدرضا اصفهانی مینویسد:
مولانا محمدباقر مجلسی دراواخر شاهسلیمان و اوایل سلطنت شاهسلطان حسین بود. شاه، كمال متابعت در مطالب دینی از آنجناب داشت و در هر كار همراهی مینمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد. از جمیع مناهی توجه نمود.
وی با دخالت در امور كشوری، علاوه بر اینكه از رواج فساد و تباهی و بادهگساری -تا حد امكان- ممانعت كرد، تا حدی توانست اختلافات مذهبی را بكاهد و بدین وسیله از سقوط دولت صفوی جلوگیری كند. چنانكه پس از علامه، اختلافات مذهبی موجب قدرتیابی میرویس افغانی و قدرتیابی افاغنه شد؛ و نیز علاوه بر نفوذ در شاه، فرمان منع جنگ طوایف و دستهجات را از شاه گرفت و بدین وسیله از سیاست «تفرقه بیندار و حكومت كن» و جنگ قبایل جلوگیری كرد.
وی در روز دوشنبه ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ درگذشت و علامه آقا جمال خوانساری فرزند حسین خوانساری بر پیكر علامه محمد باقر مجلسی اقامه نماز كرد و در جامع عتیق اصفهان مدفون شد.
