چگونگی تشكیل روستا
همان طور كه در بخش تاریخ روستا نوشته شده است نام قدیمی این روستا درابتدا شغالده بوده وسپس در دوران حكومت قاجار ودوره پهلوی به بالاشاده معروف شده ولی اكنون به اسم بالا اسلامده شناخته میشود وهمچنین به دلیل داشتن شكل جنگلی ونبودن هیچ انسانی كه درآنجا زندگی كند باعث زیاد شدن درخت ها وعلفهای هرزجنگلی وهمچنین حیواناتی مثل شغال درآن پرورش یافتند اما با آمدن مهاجران دراین روستا همه چیز كاملا عوض شد. مهاجران مشغول به آباد كردن این روستا شدند.از جمله افرادی كه میتوان به عنوان آباد گران شناخت یكی پدرو پدر بزرگ خودم وافراد زیاد دیگری كه در بخش خانواده های معروف وقدیمی ازآنها یاد خواهیم كرد. مهاجران پس ازآباد كردن روستا شروع كردند به ساختن خانه های معروف شمالی خانه های كلش سر(خانه های چوبی ای كه سقفشان را با كاه میسازند.)اما به دلیل نفوذ باران بر سقف وچكه كردن آب باران اهالی كلش ها رابرداشتند وحلب بر روی سقف خانه هایشان گذاشتندو همچنینی افرادی دیگر سقف خانه هایشان راسفالی نیز میسازند. در طی سالهای اخیرافرادی از شهر نیز آمده اند وخانه های ویلایی خود را بنا نهاده اند.
سوابق درخشان
این روستا همواره دارای سوابق ارزشمند درخشانی میباشد كه از جمله این سوابق میتوان
مبارزه در كنار میرزا كوچك خان جنگلی برای حفظ ارزشها وآرمان هایشان را نام برد.
همچنین میتوان درباره هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ومبا رزه هاو كشته شدن
در راه خدا صحبت كرد همانطور كه گفتم این روستا در هشت سال دفاع مقدس در جنگ
شركت داشته وشهیدانی رادر راه خدا وكشور فدا نموده است.ازجمله شهدای سرافراز این
روستا میتوان افرادی را همچون سردار شهید عبد الرضا كریمی كه جز لشگر شانزده
زرهی قزوین بوده ودر یكی از عملیات های بوستان به مقام رفیع شهادت دست یافت عكس
این شهید بزرگوار به صورت تابلویی بزرگ در ابتدای روستا نصب شده است وبا استفاده
ازاین عكس میتوان فهمید كه نام روستا وسابقه روستا چیست.از دیگر شهیدان عزیز و
سرافراز این روستا میتوان سردار شهید مسعود معصومی را نام برد.
اما این روستا دارای جانبازان وایثارگران نیز میباشد كه میتوان افرادی را همچون علی
معصومی,عباس كریمی وحمید ترناس كه از همرزمان شهید دكتر چمران واز مبارزان
جنگهای لبنان نیز میباشد و…را میتوان نام برد.
اقلیم آب و هوایی و فصلها در روستا
اقلیم روستا بیشتر سال معتدل و تحت تاثیر جو مدیترانه ای و بدین گونه است كه در فصل بهار بیشتر هوا از اول فروردین خنك و اكثر اوقات بارانی و خنك می باشد و درختان میوه هم كم كم شكوفه را به جوانه میوه بدل كرده و درختان برگ در می اورند و اب سد سنگر جهت كشاورزی توسط كانال و رودخانه از سمت پاشاكی و گوشكجان وارد روستا می شود فضای معطر از گل و شكوفه درختان میوه همراه با بوی رطوبت و نم نم بارش فضا را بسیار زیبا می كند البته از اواخر فروردین كار كشاورزی جالیزی مردم كه مهمترین منبع در امد مردم روستا است شروع می شود.
تابستان
فصل تابستان فصل گرما و شرجی و پشه و پشه بند است مردم در این فصل به دلیل درو برنج بسیار تحت تاثیر گرما توام با شرجی هستند. تابستان روستا با خود میوه های تابستانی را همراه دارد.
پاییز
پاییز در بالاشاده زیباست فصل سفید كردن برنج و بارشهای پاییزی و سیلاب جاری شدن در جاده ها و رودخانه هاست فصلی كه شروع ان با پوشیدن چكمه های كلاسیك همراه هست كه مشكی و بلند است و معمولا از بازار سیاهكل تهیه می شود
زمستان
فصل زمستان فصل سرما باران تگرگ و گاهی برف میباشد
و بخاریهای نفت سوز و چوب سوز در محفل های گرم خانه های روستا است چله بزرگ سرد و سنگین و چله كوچك زیبا و رو به گرمی است.
تفریحات مردم مخصوصا جوانان
معمولا در اوایل بهار و تابستانها كه جوانان چون وسیله نقلیه ندارند و از محیط شهر (سیاهكل) فاصله دارند وهیچ تفریح گاه مثل پارك و سینما و باشگاه ورزشی و زمین فوتبال ندارند پس ناچارند در محیط روستا به صورت خود جوش و ابتكاری سرگرمی و تفریح سالم ایجاد كنند مثل : فوتبال در زمینهای اسفالته یا خاكی و تفریح صبح شان ماهیگیری به اتفاق یكدیگر و تفریح بعد از ماهیگیری شان كه به نزدیكهای ظهر می رسد در همان رودخانه به شناكردن مشغول می شوند .
چیزی كه در روستا خیلی جالب است این كه سن برای هیچ كدام از افراد اهمیت ندارد و همه با هم لذت می برند بعد از یك كار كشاورزی سنگین و طاقت فرسا یك شنای دسته جمعی و با هیجان خیلی لذت بخش می باشد.
از جمله تفریحات دیگر تماشای مسابقات فوتبال در مغازه ها ی روستا به صورت دسته جمعی كه شامل افراد جوان و مسن با هیجان بالا می باشد كه در حین كارشناسی!به تناول تخمه و چای نیز مشغول می باشند از دیگر تفریحات جالب و سرگرمی كه معمولا خانوادگی است شب نشینی و سر زدن بعد از شام به یكدیگر و صله رحم می باشد كه زنان پیش قدم ترند. در كل باید یاد اور شد كه مهمترین تفریح مردم كار كردن در هنگام برداشت میوه و صیفیجات و غیره است كه حقیقتا پر بركت است و این نوع تفریح واقعا پر بار است.
وضعیت آب و آبرسانی وامكانات داخلی روستا:
آب رسانی به صورت جدی در این روستا از سال ۱۳۴۹و۱۳۵۰شروع شد وازطریق كانال كشی از اتوبان رشت به قزوین شروع میشده و به جاده فرعی ای به نام راه پورت كشیده میشد وبه همان طریق به صورت كانال به سد تازه آباد ریخته شده وهمان جاتقسیم بندی میشد وبه روستاهای دیگر كشیده میشد كه ازجمله این روستا ها میتوان روستا های:بالا محله همین طور به شكل كنال هوای و كانال زمینی به پاشاكی ,گوشگجان وسپس به بالا شاده, شاده, گوكه ودر نهایت به سیاهكل وصل میشدرا نام برد.اما چیزی كه خیلی جالب است این میباشد كه اگرگاهی آب قطع میشد اهالی باید بیل به دست با پای پیاده به این دلیل كه هیچ گونه وسیله نقلیه ای وجود نداشت باید به تازه آباد میرفتند تا آب گرفته شده را باز نمایند.امادرسالهای اخیردیگربه این شكل نیست آب این روستاها از طریق سیاهكل تامین میشود وبه صورت كانالهای هوایی وزمینی به روستاهای گوكه,شاده, بالا شاده وبه روستای گوشكجان ,خلشاه وروستای كشتصت آبادان میرسد و در نهایت به رود خانه حشمت رود میریزد, دلیل نام گذاری این رودخانه به نام حشمت رود به این خاطراست كه یكی از همرزم های میرزا كوچك خان جنگلی به نام دكترحشمت كه كمك های شایانی را به این روستا كرده بود اهالی برای تقدیروتشكرازاو نام اورا براین رودخانه نهادند. این آبرسانی خوب در این سالها باعث شده كه مردم تمامی روستاها بتوانندهم آب آشامیدنی داشته باشند وهم آب مصرفی خانه شان را تامین كنند ودیگرمانند گذشته در سرما وگرما برای رفع مشكل آبشان به نقطه دوری مانند تازه آباد كه چندین كیلومتراز دهشان فاصله دارد بروند زیرا بعد ازانقلاب همه مشكلات آبشان حل شده است اما یكی از ایراد های بزرگ آن این است كه در مواقع كشاورزی آب مصرفی كشاورزی خیلی دیر وصل میشود وبه همین علت خیلی از كشاورزان زمین هایشان را آباد نمی كنند.
آموزش و پرورش روستای بالا اسلامده:
آموزش در این روستا همچون روستاهای دیگر درزمانهای قبل از انقلاب ابتدا به
دست سپاه دانش بوده است اما درسالهای بعد از انقلاب توسط آموزش وپرورش
بوده است ومعلمین مدرسه از طرف آموزش و پرورش سیاهكل انتخاب میشود
وبه فرزندان روستایی درس میدهند. این روستا دارای یك مدرسه در مقطع
ابتدایی است. مدرسه در مسیر فرعی روستای كشتصت آبادان قرار دارد كه به
طور دقیقتر در پائینتراز مسجد قرار دارد وجالب این است كه اگرعده ای
بخواهند در مناسبت های مذهبی نذری بدهند كلید مدرسه دراختیارشان
قرارمیگیرد وافراد خیر وآشپزها وقصاب ها میتوانند در مدرسه قربانی ها وغذاها
ولوازم پذیرایی مراسم را برای افراد شركت كننده در مجلس عزا ویا جشن مسجد
در آن مدرسه آماده كنند.
خانواده های اصیل ,معروف وسرشناس روستا بالا اسلامده :
از خانواده ها و طایفه های اصیل واولین كسانی كه به این روستا پا نهادندمیتوان
خانواده هایی همچون :
۱. معصومی
۲. كریمی
۳. بخشعلی پور
۴. جمالی
۵. نیك طبع
۶. تفكری
۷. رضایی پور
۸. ترناس فرمندی
۹. رضایی
۱۰. حیدری
۱۱. نصیری
رانام برد.
همچنین افراد زیادی دراین این روستا زندگی میكنند اما هدف اصلی ما فقط
معرفی افراد معروف این روستا میباشد.
آداب و رسوم اهالی در مراسم ها:
هر شهریا روستایی برای خود رسم و رسومی دارد كه یا الهام گرفته از گذشتگانش
است ویا همان آداب سنتی كشور میباشد,اما در روستای ما آداب وسنت های زیبایی
وجودارد كه میتوانم به طور خلاصه برایتان آنرا شرح دهم از آغاز سال جدید
شروع میكنیم تا پایان سال همه مراسم های عزاداری واعیاد:
در نوروز واوایل سال جدید درروز اول كه هیچ خبری از اهالی به شكل روزهای
گذشته نیست وهیچ كس را نمیتوان در روستا زیارت كرد! بعد از روز اول
همسایگان به دید وبازدید از یكدیگر به خانه هم میروند البته احترام در روستا چه
دراعیاد وچه در عزاداری ها حرف اول را میزند و همین طور در دید وبازدید,
كوچكترها معمولا به دیدار بزرگان میروند حتی افراد مسن نیزكه سنشان از
دوستانشان كمتر است این روال درآنها وجود دارد.اما بعد از دید وبازدید خانگی
میرسیم به,خوب حالا نوبت میرسد به باز گشایی قهوه خانه ها و یا همان خانه
كارشناسی امور است كه معمولا كارشناسان اعظم(افراد مسن وقدیمی روستا)
اولین كسانی هستند كه به قهوه خانه رفته وبا یكدیگر خوش و بشی مفصل و پر
سرو صدا میكنند آن طور كه انگار سالها یكدیگر را ندیدند,زیرا قهوه خانه ها
بهترین جایی است دوستان واهلی میتوانند یكدیگر را ببینند و در صورت شلوغی
یك كنفرانس تمام عیار نیز میگذارند. در روز طبیعت نیز اهالی یا به صورت
گروهی ویا به صورت خانوادگی با یكدی گر قرار میگذارند وبه قول خودشان
سیزده شان را به در میكنند.
در مراسم عزاداری واعیاد مذهبی در طول سال اهالی با كمك به یكدیگر در
مسجد جمع شده و مراسمها را برگزارمیكنند و افرادی نیز نذری پخش میكنند.
اما زیبا ترین وبا شكوه ترین مراسم عزاداریشان مراسم ده روز محرمشان است
در این روستا وروستاهای دیگر هر كدام تقریبا یك امامزاده دفن است واهالی یا
دسته های عزاداری به این امامزاده ها میروند وحدودا ۱۰الی ۲۰كیلومتر زنجیر
وسینه میزنند تا به امامزاده روستای دیگر بروند وسلام گوینده وبه آقا تسلیت
بگویند واشكی نیز بریزند این مراسم و این دسته بردن بدین شكل در همه جا و در
همه ی روستا های اطراف ترویج دارد اما در مسجد محل ما یك نفر هست كه
هر ساله از تهران آمده و به كمك شوراییان واهلی روستا در مسجد نهر فرات و
خیمه و را بر پا میكند و در روز عاشورا پس از آتش زدن خیمه ها اشكریزی
عزاداران حسینی بسیار دیدنی است دراین روستا اگر یك سال برای عزاداری در
محرمش بیایی عادت كرده وهر ساله دوست داری به این عزاداری بیایی زیرا من
هركس را كه دیده ام دراین روستا در زمان محرم از هر جایی كه زندگی میكند به
این روستا می آید . در زمان پذیرایی از عزاداران همگی پیر وجوان زن ومرد
برای هر چه بهتر برگذار شدن مراسم تلاش میكنند ودر روز سوم امام با پای پیاده
ازروستا به شهر سیاهكل نیز دسته عزاداری میبرند و بعد از تماشای تعزیه به
روستا باز میگردند در قدیم از روستا به آستانه اشرفیه دسته میبردند.
در شب یلدا نیز مانند عید نوروز اهالی میوه و خوراكی میخرند وبه خانه برده و
منتظر میمانند تا ماه شب چله را ببینند و شروع به خوردن كنند آن موقع است كه
درحال خوردن برایشان مهمان آمده و با هم دلی از عزا در می آورند بله همان
طوركه گفتم اهالی وكوچكترها به خانه بزرگترها میروند ودید وبازدیدی میكنند
وشب با حالت خنده به خانه هاشان برمیگردند.
اما میرسیم به مراسم شب چهارشنبه سوری!در این مراسم همگی گاوهای بیچاره
مجبورند كلش وعلف های خوراكی را در اختیار صاحبانشان قرار دهند!البته این
را نیز بگویم كه همگی اهالی با هم كمك میكنند تا كاه بیاورند به این شكل نیست
كه فقط یك گاو بد بخت شود همگی با هم البته هركس به مقداری كاه آورده تا با
ساختن هفت آتش بزرگ یك چهار شنبه سوری خوب و سالم داشته باشند جالب است آن
دسته از افراد مسن كه هیچ تمایلی به پریدن از روی آتش را ندارند آنچنان پرشی
را هر كدام میكنند كه در تاریخ روستا بنویسند!در زمان های گذشته مراسم قاشق
زنی وجود داشته اما دیگر خیلی كمتر میتوان یك قاشق زنی را در جلوی در خود
دید!
بعضی از اهالی بر این عقیده اند كه اگر سیدی پاك وخوب در چند شب مانده به
عید نوروزاگر به خانه شان بیایید آن سال سال خوبی برایشان میباشد به همین دلیل
به او عیدی نیزمیدهند.
در۱۰روزمانده به عید بازارها خیلی شلوغند واكثرا مردم به بازار میروند تا خرید
عیدشان را بكنند و برای یكدیگر عیدی بخرند كه معمولا عیدی همسایه ها یك
جفت جوراب است!وعیدی فامیلها یك مقدار بالا تر از جوراب تنها كسانی كه به
خوبی پول در می آورند كودكان هستند كه من خیلی آنها را در زمان عید دوستشان
دارم! در كل همگی مراسم هایشان دیدنی وصمیمی است.
